• ژئوپولیتیک خاورمیانه

مفهوم منطقه در ژئوپلیتیک: دراین مورد، کوهن دونوع منطقه را مطرح می‎کند:
۱) منطقه ژئو استراتژیک: که نمایاننده نوع ویژه‎‎ای از کنشها و واکنشها در بخش بزرگی از جهان است.
۲) منطقه ژئوپلیتیک: که به بخشهای جغرافیایی کوچکتر در داخل مناطق ژئواستراتژیک گفته می‎شود.‎‎این بخشهای کوچکتر معمولا از تجانس‎یا هماهنگی‎های بیشتری دریک‎یا همه زمینه‎های فرهنگی، اقتصادی وسیاسی برخور دارند.
مناطق ژئواستراتژیک عبارت اند از دو نیمکره سیاسی که هریک زیرنفوذ‎یکی از ابرقدرتهاست. کوهن‎‎این دومنطقه استراتژیک را« دنیای کرانه وابسته به بارزگانی» و« دنیای قاره‎‎ای اوراسیا» نام داده است. کوهن، آسیای جنوبی را‎یک منطقه ژئواستراتژیک بالقوه می‎شمارد.
کوهن دومنطقه ویژه را میان دونیمکره ژئواستراتژیک مشخص می‎کند وآنها را« مناطق درهم» می‎خواند که عبارت انداز خاورمیانه وآسیای جنوب شرقی. به گفته وی‎‎این دو منطقه ژئوپلیتیک ویژه از دید سیاسی، نامتجانس هستند وهردو منطقه ژئواستراتژیک جاپایی درآنها دارند.
کوهن درمدل تجدید نظر شده خودش، ژاپن، چین واروپا را قدرت‎های جهانی نوین می‎خواند که درصف‎‎ایالات متحده وقدرتهای دیگر قرار می‎گیرند. دیگر قدرت‎های پدیدار شونده را در نظام سلسله مراتبی را قدرتهای درجه دوم می‎خواند که رفته رفته درمنطقه خود برتری می‎گیرند مانند هند، برزیل،‎‎ایران، نیجریه و۲۴ کشور دیگر که امکان گسترش نفوذ در ورای مرزهای خود دارند.

    • خاورمیانه:

کوهن درمدل اصلی خود،‎‎ایران، ترکیه، مصر واسرائیل را، قدرتهای درجه دوم جهانی درخاورمیانه معرفی می‎کند. درعین حال، خاورمیانه، بخشی از جهان را شامل می‎شود که سرشارازتضاد‎های گوناگون وتقریبا خالی از هرگونه هماهنگی‎یا تجانسی است که باید میان پدیده‎های ترکیب کننده‎یک محیط سیاسی وجود داشته باشد.‎‎این بخش از نه لحاظ استراتژیک، سیاسی، اقتصادی ونه ازنظر فرهنگی دارای هماهنگی نیست ازچهار قدرت‎یاد شده، ترکیه، مصر واسرائیل، هریک با منطقه مورد دلبستگی سیاسی- استراتژیک متفاوت، ازکشورهای مدیترانه‎‎ای محسوب می‎شوند.
مهمترین کانون توجه ژئوپلیتیک ترکیه، قبرس و روابط با‎ی‎ونان و پیوستن به بازار مشترک اروپا است. طبیعی ترین توجهات مصر به گسترش وادامه نفوذ در شمال آفریقا وکشورهای علیای نیل« سودان واتیوپی» ونیز ذخایر نفتی لیبی است وبیشترین توجه اسرائیل به کشورهای عربی همسایه، به ویژه سوریه، لبنان واردن معطوف است.
تنها قدرت باقی مانده که هیچ گونه همگنی دربر داشتهای ژئوپلیتیک و اولویت‎های استراتژیک با سه قدرت‎یاد شده ندارد،‎‎ایران است. تنها منطقه‎‎ای که برای‎‎ایران اهمیت داشته ودارد، منطقه خلیج فارس است که ادامه آن ازنظر ژئوپلیتیک به سوی خاور تا پاکستان وافغانستان کشیده می‎شود. با توجه به دگرگونی‎های که در اتحادیه شوروی سابق به وجود آمد، منطقه مهم دیگری را درمعادلات ژئوپلیتیکی‎‎ایران مطرح ساخته است.‎‎این منطقه شامل کشورهای استقلال‎یافته از اتحاد شوروی سابق در ما ورای قفقاز وآسیای میانه است. تاجیکستان که کشورفارسی زبان است، آذربایجان که‎یک شیعی مذهب وترکمنستان درهمسایگی‎‎ایران قرار دارد وهمگی همراه با ازبکستان، دارای پیوند‎های عمیق فرهنگی وتاریخی با کشورایران می‎باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

هیچ‎یک ازاین منطقه‎های ژئوپلیتیک‎‎ایران با منطقه‎های ژئوپلیتیک مورد نظر ترکیه، مصر واسرائیل تداخل نمی‎یابند. در حقیقت، مهمترین منطقه ژئوپلیتیک‎‎ایران،‎ یعنی خلیج فارس، نه تنها‎یک منطقه ژئوپلیتیک جداگانه ومتمایز ازدیگر مناطق است، بلکه هیچ گونه هماهنگی وتجانس استراتژیک، سیاسی، اقتصادی وفرهنگی با آنچه خاورمیانه خوانده می‎شود، ندارد.
اصطلاح خاورمیانه ‎یا خاورنزدیک، درچند ده اخیر به کارگرفته شده وحدود جغرافیایی آن هرگز وضع مشخص ویکنواختی پیدا نکرده است. گاه‎‎ این اصطلاح شامل همه سرزمین‎های واقع در بخشی ازجهان می‎شود که از شمال آفریقا تا حدود هندوستان امتداد می‎یابد.‎‎ این بخش گسترده که آشکارا هماهنگی وتجانسی در پدیده‎های محیطی آن دیده نمی‎شود« پدیده‎هایی که تجانس وهماهنگی آنها دربخشی ازجهان،‎ یک منطقه ژئوپلیتیک را به وجود می‎آورد مانند عوامل استراتژیک، سیاسی، اقتصادی وفرهنگی» نمی‎تواند به عنوان‎یک منطقه ژئوپلیتیک واحد مورد بحث قرار گیرد. آنچه خاورمیانه خوانده می‎شود، درحقیقت مجموعه‎‎ای است از چند منطقه ژئوپلیتیک جداگانه و متمایز مانند خلیج فارس، شامات، شمال آفریقا وغیره که هریک به دلیل هماهنگی موجود در پدیده‎های محیطی خود،‎یک منطقه مشخص ومستقل از دیگر مناطق به شمار می‎رود. با چنین نا هماهنگی گسترده‎‎ای است که کوهن خاورمیانه را‎ یک «منطقه درهم» می‎خواند.
پرسش که مطرح می‎شود‎‎این است که با چنین نا هماهنگی وعدم تجانس محیطی،‎‎ایا ضرورت دارد که چنین بخشی پهناوری را به عنوان‎یک منطقه ژئوپلیتیک بشناسیم؟. درپاسخ حتی کوهن دچار تردید می‎شود. وی می‎گوید: مناطق ژئوپلیتیک ومناطق استراتژیک، نه ازپیش تعیین شده اند ونه تغییرناپذیرند. کوهن‎یا آور می‎شود که قدرتهای درجه دوم باظهور درعرصه سیاست جهانی، مناطق ژئوپلیتیک خود را آنگونه که مصلحت می‎دانند، تشخیص می‎دهند وتعیین می‎ کنند.
بنابراین می‎توان مفهوم منطقه ژئوپلیتیک را‎‎این گونه تعریف کرد: به منطقه گفته می‎شود که از لحاظ فرهنگی، استراتژیک، سیاسی، اقتصادی و… میان محیط آن‎ها هماهنگی وتجانسی باشد.
خاورمیانه، در تقاطع آسیا، اروپا و آفریقا، به گفته جی. بی. کرسی چهار راه مهم و حیاتی برای‎‎این سه قاره به شمار می‌آید، و از نظر ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک، اهمیت ویژه‌ای دارد. بوردیس فون لوهازن، ژنرال اتریشی، بر‎‎این باور است که خاورمیانه مرکز دنیای قدیم است؛ مرکزی که در دل آن خلیج فارس قرار دارد.
اگر نگاهی به نقشه جهان بیندازیم، در می‌یابیم که در هیچ جای دیگر دنیا، اقیانوس‌ها به اندازه خاورمیانه در خشکی فرو نرفته اند. اقیانوس هند، با دو بازوی خود‎ یعنی دریای سرخ و خلیج فارس؛اقیانوس اطلس از راه مدیترانه و دریای سیاه در خشکی نفوذ و مهم‌ترین گذرگاه‌ها و آبراه‌های استراتژیک دنیا را در‎‎این ناحیه پدید آورده‌اند. مانند تنگه‌های هرمز، بوسفر، دار دانل، باب المندب، کانال سوئز و با اندکی فاصله، تنگه جبل الطارق. بنابراین نفوذ و تسلط بر منطقه استراتژیک خاورمیانه امتیاز مهم و راهبردی به شمار می‌آید. چنانکه آلبوکرک، دریادار پرتقالی مهاجم به خلیج فارس در سال ۱۵۰۷م. عقیده داشت هر دولتی که بر سه تنگه مهم هرمز، باب المندب و مالاکا، تسلط داشته باشد، بر جهان تسلط دارد.
برای آشنایی با اهمیت ژئوپولیتیک آبراه‌های بین المللی و استراتژیک خاورمیانه، هر کدام به طور گذرا، بررسی می‌شود:

    1. ژئوپولیتیک تنگه هرمز:

تنگه هرمز که کلید دریای نیمه بسته خلیج فارس به شمار می‌آید، حداقل ۲۱ مایل پهنا، ۱۰۰ مایل درازا و ۶۷ تا ۹۱ متر ژرفا دارد. و حتی ۲۱۳ متر ژرفا نیز گفته اند. از طرف شمال به‎‎ایران و از طرف جنوب به جزیره مسندم عمان محدود می‌شود. باریک ترین بخش آن، میان جزیره‎‎ایرانی لارک و جزیره عمانی قویین بزرگ ۲۱ مایل پهنا دارد. و روزانه حدود هشتاد کشتی از‎‎این آبراه بین المللی رفت و آمد می‌کنند.
تنگه هرمز در نظریه‌های ژئوپولیتیکی، جایگاه ویژه‌ای دارد. بر پایه نظریه اسپایکمن، تنگه هرمز ریملند است و بخش‌های شمالی، جنوبی، شرقی و غربی ریملند را به همدیگر پیوند می‌دهد. طبق نظریه ریملند کنترل تنگه هرمز به معنای کنترل چهار بخش ریملند خواهد بود.
نیاز اروپا به نفت خلیج فارس و بازارهای ثروتمند مصرفی خاورمیانه، باعث شده است که تنگه هرمز، بخش مهم و حساسی از شبکه حمل و نقل دریایی اروپا را تشکیل می‌دهد و به همین دلیل خلیج فارس در فضای ژئواستراتژیک اروپای غربی قرار دارد. آمریکا، ژاپن و استرالیا نیز به نفت خلیج فارس و آبراه تنگه هرمز نیاز دارند. بنابراین،‎‎این منطقه، فضای ژئواستراتژیک برای آنان نیز به شمار می‌آید.
تنگه‌های هرمز، باب المندب و کانال سوئز، سه نقطه دفاعی شبه جزیره عربستان است. در‎‎این میان تنگه هرمز هم برای نیروی دریایی، در برابر نیروی زمینی و هم برای نیروی زمینی در برابر نیروی دریایی نقش دفاعی مناسبی دارد. برای همین بعد از جنگ ۱۹۹۱م. خلیج فارس، نیروی دریایی آمریکا، پیرامون‎‎این سه نقطه جابه جا شدند و شبه جزیره را در حصار خود گرفتند.
نزدیکترین راه ارتباطی اقیانوس هند، به داخل فلات‎‎ایران، از بندرعباس و شمال تنگه هرمز می‌گذرد. بندرعباس پایگاه و تکیه گاه دریایی‎‎ایران است. حذف تنگه هرمز از نقشه‎‎ایران،‎یا کنترل آن به واسطه نیروهای بیگانه،‎‎ایران را به‎یک نیروی محروم از دریا بدل می‌کند.
نیروهای دریایی و زمینی، در خلیج فارس و کشورهای منطقه نیاز به تدارکات بادوام دارند. معمولا، تأمین نیرو و تدارکات مانند مهمات، اسلحه، غذا و. . . با ناوگان دریایی به سرانجام می‌رسد. بنابراین تنگه هرمز در پشتیبانی عملیات نظامی، به عنوان‎یکی از ارکان استراتژی نظامی‎نقش مهمی‎دارد.

    1. ژئوپولیتیک تنگه باب المندب

برای درک و فهم اهمیت ژئوپولیتیک تنگه باب المندب و کانال سوئز سزاوار است، نخست با ژئوپولیتیک دریای سرخ آشنا شویم. دریای سرخ‎یا دریای افسانه‌ای قلزم، میان کشورهای عربستان سعودی،‎ی‎من و قاره آفریقا، واقع شده است. دریای سرخ، دریای باریک جدا شده از اقیانوس هند است که دو هزار و چهار صد کیلومتر درازا دارد. در شمال آن شبه جزیره سینا، در شمال شرق آن، خلیج عقبه و در شمال غرب آن، کانال سوئز واقع شده است و از جنوب به واسطه تنگه باب المندب و خلیج عدن، به اقیانوس هند، می‌پیوندد. کشورهای مصر، سودان، ارتیره، جیبوتی، اسراییل، اردن، عربستان و‎ی‎من بر کرانه آن، واقع شده اند.
تنگه باب المندب، در ورودی دریای سرخ با پهنای حداقل ۷۵/۱۰، درازای ۳۵ مایل و ژرفای ۱۰ تا ۱۸۳ متر واقع شده است. بسیاری از کشتی‌هایی که از کانال سوئز رفت و آمد می‌کنند، باید از‎‎این تنگه عبور کنند. اهمیت حمل و نقل تنگه باب المندب اگر چه به اهمیت دهه ۱۹۶۰ میلادی نمی‌رسد، زیرا خط لوله نفت سراسری عربستان سعودی که در سال ۱۹۸۱م. راه اندازی شد، انحصار انتقال نفت را از‎‎این تنگه گرفت اما باب المندب برای کشورهای ساحلی مانند‎ی‎من، اتیوپی، اردن و سودان که هیچ راه دیگری به دریا ندارند، همچنین برای اروپا، که کشتی‌های نفتکش آن پس از خروج از خلیج فارس، باید وارد‎‎این تنگه شوند، تا از کانال سوئز عبور کنند، همچنان از اهمیت استراتژیک، برخوردار است. کنش‌ها و واکنش‌های ابر قدرت‌ها در دوره جنگ سرد، که پیرامون باب المندب را به‎یکی از آشوب زده ترین مناطق جهان تبدیل کرده بود حکایت از اهمیت‎‎این تنگه دارد. ابر قدرت‌ها برای تحکیم نفوذ خود در شاخ آفریقا و شبه جزیره عربستان در رقابت بودند. آشوب‌های دیر پای محلی، فرصت‌های مناسبی برای گسترش طرح‌های ژئواستراتژیک ابرقدرت‌ها فراهم کرده بود. کودتای نظامی‎۱۹۸۷م. در اتیوپی برای اتحاد جماهیر شوروی پیشین فرصتی پدید آورد تا در آن کشور، تسهیلات و پایگاه نظامی‎به دست آورد و از نزدیک تنگه باب المندب را زیر ذره بین قرار دهد. در واکنش به‎‎این عمل، واگذاری پایگاه شوروی در موگادیشو پایتخت سومالی، از سوی دولت آن کشور به نیروی دریایی آمریکا و درگیری گاه و بیگاه‎ی‎من‌های جنوبی و شمالی پیشین به نیابت از ابر قدرت‌ها، باعث شده بود که دریای سرخ و کرانه‌های آن، در ناآرامی‎پایدار به سر ببرد.

    1. ژئوپولیتیک کانال سوئز

دریای سرخ، قبل از کندن کانال سوئز اهمیت بازرگانی زیادی نداشت، اما بعد از آن بر اهمیّت ‎‎این دریا افزوده شد. عملیات کندن کانال توسط فردیناند دولسپس فرانسوی، در سال ۱۸۵۹م. آغاز و در سال ۱۸۶۹ به پایان رسید و کانال به طور رسمی‎افتتاح شد. کانال سوئز حدودا ۱۷۲ کیلومتر درازا دارد. در آغاز بین ۸۰ تا ۱۵۰ متر پهنا داشت، اما با فراخ کردن کانال؛ پهنای آن به ۱۵۰ تا ۲۰۰ متر افزایش‎یافت. آب نشین کانال در آغاز ۳۸ پا بود و می‌توانست کشتی‌هایی را با حداکثر ۶۰۰۰۰ تن بار از خود عبور دهد اما با توسعه کانال، آب نشین آن به ۵۳ پا و در مراحل بعدی به ۶۷ پا رسید. رفت و آمد کشتی‌ها از کانال سوئز، موجب صرفه جویی در وقت و هزینه سوخت شده است. مسافت سفر از کانال سوئز در مقایسه با عبور از دماغه امیدنیک، در جنوب آفریقا ۴۰ تا ۵۰% کاهش‎یافته است. اهمیت استراتژیک کانال سوئز، برای یگان‌های دریایی اهمیت دارد. طول سفر‎ی‎گان‌های دریایی از مدیترانه، به اقیانوس هند، ۱۷ تا ۱۸ روز کوتاه تر از دماغه امیدنیک، شده است.

    1. ژئوپولیتیک تنگه‌های دار دانل و بوسفر

تنگه‌های دار دانیل و بوسفر، به ترتیب با پهنای حداقل ۷۵% و ۳۳ مایل درازای ۳۶ و ۱۷ و ژرفای ۹۱-۴۶ و ۴۹ متر، در دریای مرمره ترکیه واقع شده اند. شناورهایی که بین دریای اژه و سیاه در رفت و آمدند، ناچارند بیش از ۳۲۰ کیلومتر راه را در آب‌های ترکیه به سر ببرند. در زمان جنگ سرد و رقابت پیمان‌های نظامی‎ناتو و ورشو، به طور میانگین هر ۳۶ ساعت‎یک ناوجنگی و هر ۲۰ روز کشتی‌های تجاری شوروی، از‎‎این تنگه‎ها، عبور می‌کردند و‎‎ این تنگه‌ها تنها راه خروجی کشتی‌های ناوگان دریای سیاه اتحاد جماهیر شوروی پیشین بود.‎‎این موقعیت، امتیاز بزرگ و ویژه‌ای را نصیب پیمان ناتو کرده بود که تحرکات ناوگان‌های رقیب را در طول ۳۲۰ کیلومتر، زیر نظر کشور ترکیه به عنوان‎یکی از اعضای ناتو قرار بدهد. بعید نیست که همین موقعیت استراتژیک،‎ یکی از دلایل و عوامل عضویت ترکیه در پیمان ناتو بوده باشد.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، دار دانل و بوسفر همچنان از جایگاه راهبردی، برای روسیه و پیمان ناتو برخوردار است. روسیه به عنوان میراث دار اتحاد جماهیر شوروی، همچنان از راه‌های سریع الوصول به اقیانوس هند، محروم است. زیرا ناوگان شمالی آن کشور، باید از کرانه کشور نروژ و از گذرگاه‎‎ایسلند- فارو عبور کند تا به اقیانوس اطلس شمالی برسد. ناوگان بالستیک باید از تنگه باریک دانمارک عبور کند تا به دریای شمال برسد. ناوگان خاور دور برای رسیدن به اقیانوس‌های آرام و هند، در محاصره جزایر ژاپن قرار دارد. بنابراین تنگه‌های ترکیه برای جمهوری فدراتیو روسیه در تحولات منطقه خاورمیانه از اهمیت فراوانی برخوردار است.

۴-۴ اهمیت ژئوپلیتیکی خاورمیانه

خاورمیانه در طول تاریخ همواره از اهمیت ژئوپلیتیکی بالایی برای قدرت‎های بزرگ برخوردار بوده است. اما شاید مهمترین دلیل اهمیت خاورمیانه و عامل اتصال دهنده‎‎ این منطقه به تمامی‎مناطق دنیا را بتوان عامل انرژی دانست. با نگاهی به آمار به سادگی می‌توان دریافت که بیشترین میزان ذخایر اثبات شده نفت جهان در خاورمیانه قرار دارند. به واقع در میان ۱۰ کشور اصلی که بیشترین منابع اثبات شده انرژی جهان را به خود اختصاص داده اند، ۷ کشور در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و ۵ کشور نیز صرفاً در خلیج فارس قرار دارند. (۴)
هرچند عرف رایج بر‎‎این است که خاورمیانه را به دلیل منابع سرشار نفتی که در خود جای داده دارای اهمیت بدانیم ولی در مورد دیگر حامل انرژی مثل گاز نیز‎‎این منطقه دارای اهمیت ویژه‎‎ای است. (۵)‎‎این واقعیت‌ها باعث شده است که خاورمیانه اهمیت ویژه‌ای در اقتصاد جهانی که اتکای شدیدی به انرژی و به ویژه نفت دارد، داشته باشد.
خاورمیانه اسلامی
منطقه خاورمیانه که به زعم بسیاری از کارشناسان مهم ترین زیر سیستم جهان به شمار می‎رود و از آن به عنوان منطقه‌ی‎هارتلند و‎یا از بخشی از آن نام می‎برند، همواره کانون توجه مراکز استعماری جهان بوده است و از دیرباز نقش بسیار مهمی‎در راهبرد امنیتی ‎‎این کشورها بویژه‎‎ایالات متحده امریکا داشته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...