درباره مکانیزم تأثیر مذهب بر سلامت انسان مطالب متعددی منتشر شده است . مذهب به اعتقاد برخی پژوهشگران با تأثیر بر سبک زندگی و چگونگی حل تعارض های ارزشی به دو سؤال اساسی انسان درباره هدف زندگی و معنای فعالیت ها و استعداد های او پاسخ می‌دهد(‌بر امر[۱۳۶]، ۱۹۹۳). و بدین ترتیب به وحدت یافتگی سازمان روانشناختی و معنوی و خود نظم دهی انسان کمک می‌کند. به عبارت دیگر سازش یافتگی انسان با مسائل زندگی، مستلزم پاسخ به خواسته های مهمی است که انسان در پی ‌پاسخ‌گویی‌ به آن ها است. مذهب بستر مناسبی برای پاسخ به خواسته ها و مواضع مبهم فراهم می‌کند( لوین[۱۳۷]،۱۹۹۶).

مطالعه دقیق تر در زمینه مکانیزم تأثیر مذهب بر سلامت روانی و اینکه چرا برخی مطالعات بیانگر تأثیر منفی مذهب بر سلامت روانی یا جسمانی است، پژوهشگران را بر آن داشت تا تأثیر انواع مذهب را مورد مطالعه قرار دهند.

امروزه روان شناسان در حوزه روانشناسی دین برای بررسی و تأثیر دین بر شخصیت و ویژگی های روانی افراد از مقیاس ها و آزمون‌های موجود در این زمینه استفاده می‌کنند، در واقع روان شناسان عملاً دین و پدیدار های دینی را وارد عرصه روانشناسی کرده‌اند. متداول‌ترین شکل آن استفاده از پرسشنامه‌ها است که شامل سؤالات باز و بسته می‌باشد. آزمون ترستون[۱۳۸]، مقیاس نگرش به خدا[۱۳۹]، و نگرش به کتاب مقدس[۱۴۰] از آن جمله اند(وولف، ۱۳۸۶).

آزمون آلپورت، جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی را مورد سنجش قرار دادو پرسشنامه ای بیست ماده ای جهت آزمون تنظیم کرد که ۱۱ ماده آن مربوط به جهت گیری مذهبی بیرونی و ۹ ماده آن مربوط به جهت گیری درونی بود. در سال ۱۹۶۳ فگین[۱۴۱]یک نسخه ۲۱ ماده ای ساخت که تمام گزینه های پرسشنامه آلپورت در آن انتخاب شده بودند و علاوه بر آن یک گزینه دیگر به آن افزود که این گزینه همبستگی بالایی با جهت گیری بیرونی داشت و از آن به بعد این پرسشنامه، بیشتر مورد استفاده قرار گرفت . یکی از روش های جدید و مورد علاقه پژوهشگران، روش « فرا تحلیلی[۱۴۲] » است. مثلاً برای نشان دادن این که ایثار گری یکی از مهم ترین مؤلفه های وابسته به جهت گیری درونی مذهبی است از این روش استفاده شده است . برگین[۱۴۳] (۱۹۹۱) نیز با ااستفاده از این روش نشان داد تأثیر مذهب بر تقویت بهداشت روانی بسیار زیاد است.

۲-۲۴ تحقیقات انجام شده در داخل و خارج کشور

توجه به باورهای مذهبی یک رویکرد جدید نیست بلکه امری است که سالیان دراز توجه دانشمندان مختلف را چه در جهت تجزیه و تحلیل دلایل روی آوری به مذهب و چه در جهت و نحوه تأثیر آن بر رفتار به خود جلب ‌کرده‌است . با توجه به نقش باورهای مذهبی و احاطه آن بر شئون زندگی انسان، مذهب در بازداری فرد از گرایش به رفتارهای پر خطر نقش تعیین کننده ای دارد.

کوئینگ[۱۴۴] (۲۰۰۷) در تحقیقی نشان داده است که سلامت روانی و جسمی انسان با زندگی معنوی او رابطه مثبت دارد . افرادی که اعتقادات مذهبی قویتری دارند ، سازگاری بهتری با موقعیت های استرس دارند. هنگام بیماری سریع تر از افراد غیر مذهبی بهبود پیدا می‌کنند ، میزان پایین تری از هیجانات منفی و افسردگی را تجربه می‌کنند ، از عملکرد تحصیلی بالاتری برخوردارند، اضطراب کمتری دارندو از حمایت اجتماعی بالاتری برخوردارند.

کاهو[۱۴۵](۲۰۰۷) در تحقیقی در ارتباط با شخصیت و همبستگی آن با جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی ‌به این نتیجه رسید که جهت گیری درونی با انگیزش های درونی و پیشرفت آکادمیک همبستگی بالایی دارد و جهت گیری بیرونی با نظارت درونی همبستگی پایین دارد.

رول[۱۴۶](۲۰۰۸) با بررسی رشد معنوی در مدارس عمومی و مذهبی به ارتباط بین معنویت با عواملی مانند جامعه، هویت و شخصیت دست یافت. او معتقد است دانش آموزان دارای ابعاد دینی و معنوی متفاوتی هستند که نیازمند رشد و پرورش این ابعادند و این وظیفه معلمان است که از طریق روش های تدریس خود این ابعاد را پرورش داده و سازماندهی کنند.

کیز و ریتزس[۱۴۷] (۲۰۰۷) نیز در پژوهش دیگری نقش تقویت هویت مذهبی را بر حرمت خود و نشانه های افسردگی در کارگران مسن و بازنشسته مورد بررسی قرار دادند. نتیجه به دست آمده از این بررسی نشان داد هنگامی که هویت مذهبی افزایش می‌یابد ، حرمت خود افزایش یافته و نشانه های افسردگی کاهش می‌یابند

بیتل و دیگران[۱۴۸](۲۰۰۷) در بررسی تأثیر ارزش‌های مرتبط با دین بر مداخله های درمانگری با هدف افزایش انگیزش در درمان HIV و پیشگیری از اعتیاد ، دریافتند که ارزش‌های مرتبط با معنویت در مداخله های درمانی از طریق افزایش انگیزش افراد، در درمان HIV و پیشگیری از اعتیاد اثر مثبت دارد.

دسروسیرس و میلر[۱۴۹](۲۰۰۷) در پژوهشی روی نمونه ۶۱۵ نفری از دختران نوجوان نشان دادند که کسانی که از اعتقادات مذهبی قوی تری برخوردارند نسبت به مقابله با فشارزاهای روانی، شخصی، تحصیلی و … از نیروی بیشتری برخوردارند و کمتر در اثر رویارویی با این عوامل فشار زا دچار افسردگی و دیگر بیماری ها می‌شوند و در واقع از سلامت روان بیشتری برخوردارند.

مک کوبریک و دیویس[۱۵۰] (۲۰۰۶) در تحقیق خود بر روی ۸۵ نفر از بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته به بررسی رابطه مذهب با افسردگی و فشارزاهای روزانه از جمله فشارزاهای مربوط به محیط های آموزشی پرداختند نتایج تحقیق آن ها حاکی از آن بود که نگرش مذهبی موجب ایجاد نگرش مثبت به زندگی در این افراد و کمرنگ جلوه دادن عوامل فشارزا و از سوی دیگر باعث کاهش افسردگی در آن ها می شود.

نونی[۱۵۱](۲۰۰۵) در پژوهش خود نشان داد که اعتقادات و باورهای مذهبی رابطه مثبت و معناداری با سلامت روانی و عملکرد تحصیلی دانشجویان دارد. همچنین بین سلامت روان و عملکرد تحصیلی دانشجویان نیز ارتباط مثبت معنا داری مشاهده شد.

پارگامنت و ماهونی[۱۵۲](۲۰۰۲) مهم ترین عامل در شادکامی روان شناختی را انتخاب داوطلبانه مذهب می دانند. به اعتقاد آنان نقش مذهب در سلامت روانی نمی تواند جدای از زمینه کلی زندگی مورد توجه قرار گیرد.

پژوهش کوهن، یون و جانسون[۱۵۳](۲۰۰۹) ‌در مورد ۱۶۸ بیمار مبتلا به اختلا لهای جسمانی مختلف نشان داد که به طور کلی سلامت روانی با مقابله معنوی مثبت و با مقابله معنوی منفی رابطه منفی دارد.

کوهن و هال[۱۵۴] (۲۰۰۹) نیز با بررسی ۱۰۰۰ فرد سالخورده دریافتند که بعضی از باورهای وجودی (ترس از خداوند، اضطراب مرگ، باور های مربوط به زندگی پس از مرگ) با احساس بهزیستی رابطه دارد و این رابطه در بین افراد با مذهب پروتستان نسبت به ‌کاتولیک‌ها و ‌یهودی‌ها بیشتر است.

کروس[۱۵۵](۲۰۰۹) در بررسی دیگری این مسئله را مطرح کرد که رابطه بین وقایع آسیب زا و نشانه های افسردگی در افراد سالخورده ای که معتقدند فقط خداوند بهتر می‌داند چه وقت به نیایش آن ها پاسخ دهد، کاهش می‌یابد.

گود و ویلوبرگی[۱۵۶](۲۰۰۶) به پژوهش هایی اشاره می‌کنند که نشان می‌دهد عقاید و رفتارهای مذهبی ممکن است در ارتقاء مثبت نوجوان نقش داشته باشد. یک زمینه عمده در این رابطه، نقش مذهب در کاهش رفتارهای خطر زاست. نوجوانان مذهبی کمتر احتمال دارد که رفتارهای مجرمانه مرتکب شوند، از داروها یا الکل استفاده کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...