کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to armenia


جستجو


آخرین مطالب


 



طی دهه ۱۹۷۰-۱۹۸۰ در حوزه روانشناختی رویکرد جدید پردازش اطلاعات بر روی شکلگیری تفکر متمرکز شد. روانشناسان دریافتند امکان دارد ذهن انسان را نیز به صورت سیستم دستکاریکننده نماد در نظر گرفت که اطلاعات از طریق آن جریان مییابند. داده ها از زمانی که از طریق حواس به شکل درون‌داد دریافت میشوند تا زمانی که در برونداد به شکل رفتار نمایش یابند، به طور فعال رمزگردانی شده و تغییر مییابند و سازماندهی میشوند. در این رویکرد افراد به صورت موجودات فعال و معقول در نظر گرفته میشوند و فرایندهای تفکر همچون ادراک، توجه، حافظه، راهبردهای برنامه ریزی، طبقهبندی اطلاعات و درککردن قطعات کتبی و شفاهی مورد بررسی قرار میگیرد. این رویکرد درباره نحوه حل مسایل شناختی کودکان تا بزرگسالی توجیهات دقیقی ارائه میکند (برک[۳۶۶] ۲۰۰۷؛ سیدمحمدی ۱۳۸۷).
مدلهای تازه شناختی دارای عقاید متفاوتی در مورد سطوح پردازش اطلاعات هستند. مطابق این مدلها سازمان شناختی و توانایی آن برای پردازش موازی اجازه میدهد تا نظام ارزیابی چند لایهای بوجود آید تا محرکهای ارائه شده در سطوح مختلفی ارزشیابی گردند (سالاس ایورت[۳۶۷] و فلگویس[۳۶۸]،۲۰۰۲).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

از نظر سیگلر (۲۰۰۲) هنگامی که کودک اطلاعات را از جهان درک میکند (رمزگردانی، بازیابی و ذخیرهسازی میکند) درگیر فرایند تفکر است. این فرایند بسیار انعطافپذیر است. وی معتقد است افراد در حل مساله راهبردی را بکار میگیرند که این راهبرد با توجه به سطح دانش فرد و چگونگی رمزگردانی او از موقعیت میتواند متفاوت باشد (ابوالمعالی بهنقل از سنتروک،۲۰۰۵؛ زیرچاپ).
مشاهدات بالینی رایج درباره مراجعانی که از اختلالهای هیجانی در رنج هستند، نشانگر درجه گسستگی بین تفکر عقلانی و تجربه هیجانی آنان است. محققان اشاره کردند که مشکلات هیجانی معمولاً وقتی رخ میدهد که مراجعان پیمیبرند باورهایشان غیرمنطقی است (سالاس ایورت و فلگویس،۲۰۰۲).
رویکرد پردازش اطلاعات برای توصیف سیستم شناختی انسان اغلب به نمودارهای گردشی شبه کامپیوتری متوسل میشود و به جای استفاده از مفاهیم درونسازی و برونسازی که در جای مناسب بدان خواهیم پرداخت، بیشتر مشتاق به فهم این موضوع است که دریابد دقیقاً چه کاری در فعالیتهای ذهنی صورت میگیرد. اغلب پژوهشگران پردازش اطلاعات معتقدند که ما اطلاعات را در سه قسمت ذهنی جهت پردازش نگهداری میکنیم: ثبتکننده حسی[۳۶۹]، حافظه فعال یا کوتاه‌مدت[۳۷۰]، حافظه بلندمدت[۳۷۱] (برک، ۲۰۰۷؛ سیدمحمدی، ۱۳۸۷).
با ورود اطلاعات به هر قسمت از ذهن میتوانیم برای عملکردن روی آن‌ها و تغییرشان از راهبردهای ذهنی استفاده کنیم و احتمال نگهداری بیشتر اطلاعات و استفاده موثر از آن‌ها و فکرکردن انعطافپذیر را افزایش دهیم.
یک موضوع ممکن است جدای از اطلاعات به صورتهای گوناگون ذخیره و پردازش شود. در نتیجه ذخیرهسازی و تعبیرها از یک محرک منفرد ممکن است احساسهای نامتجانس به شکل توام در فرد ایجاد شود به طور مثال احساس همزمان اشتیاق و بیزاری. همچنین این شیوه پردازش ممکن است به دو شیوه کیفی متفاوت از جمله خودکار و یا راهبردی پردازش شود (سالاس ایورت و فلگویس،۲۰۰۲).
شاید بتوان بدین صورت توضیح داد که ابتدا اطلاعات وارد ثبتکننده حسی میشوند و در آن‌جا دیدنیها و شنیدنیها به طور مستقیم بازنمایی میشود و برای مدت کوتاهی ذخیره میگردد. از طریق توجه ما به برخی از اطلاعات به طور دقیق‌تر احتمال این که آن اطلاعات به مرحله بعدی سیستم پردازش منتقل شود، افزایش مییابد. حافظه کوتاه یا فعال جایی است که از راهبردهای ذهنی به طور فعال برای کارکردن روی مقدار محدودی اطلاعات استفاده میشود. راهبردهای حافظه فعالیتهای ذهنی عمدی هستند که احتمال یادآوری ما را افزایش میدهند. پردازش خودکار جهت افزایش ظرفیت محدود حافظه کوتاه‌مدت به ما این امکان را میدهد تا به طور همزمان قادر به تمرکز روی اطلاعات دیگر در اطراف خود باشیم. پردازش خودکار نیمه هوشیار بوده و عملش به واسطه ارتباط تداعیهاست. جهت اداره فعالیتهای پیچیده حافظه فعال، بخش خاصی از آن که مجری مرکزی[۳۷۲] نام دارد، جریان اطلاعات را هدایت میکند که قسمت هوشیار و متفکر سیستم ذهنی ماست. این بخش اطلاعات فعلی را با اطلاعاتی که از قبل در سیستم وجود دارد هماهنگ میکند و راهبردها را انتخاب کرده و بکار میگیرد. هرچه اطلاعات در حافظه فعال طولانیتر نگهداری شود احتمال انتقال آن به مخزن سوم و بزرگتر یعنی حافظه بلندمدت بیشتر میشود. حافظه بلندمدت مبنای دانش دایمی ما و نامحدود است. در این بخش از حافظه نیز جهت بازیابی از راهبردهای خاص استفاده میشود. اطلاعات در این بخش طبق یک طرح جامع بر اساس محتوا طبقهبندی میشوند (برک، ۲۰۰۷؛ سیدمحمدی، ۱۳۸۷).
اما پردازش راهبردی فعالیتهای شناختی را در بر میگیرد که در سطح بالای هوشیاری روی میدهد. ساختار پیچیده شناخت و عملکرد شناختی به صورت مجازی در الگوهای پردازش اطلاعات اساسی را برای درک برخی از پدیده ها از قبیل تعارضهای احساسی- عقلانی، دفاعهای ادراکی و عمل بدون آگاهی مهیا مینماید (سالاس ایورت و فلگویس،۲۰۰۲).
اخیراً نظریههای درمان شناختی با الگوی پردازش اطلاعات که مشتق شده از روان‌شناسی تجربی- شناختی است، جهت بهبود بخشیدن به درک پایه های شناختی هیجانها به خصوص اضطراب و افسردگی به یکدیگر پیوستهاند. آلفورد و بک[۳۷۳] مدل سلسلهمراتبی پردازش اطلاعات را دارای سه سطح عملکرد شناختی میدانند. الف) نیمه هوشیار،غیرارادی، سطح خودکار؛ ب) هوشیاری که شامل نظارت فعالانه تجربه شناختی است؛ پ) سطح فراشناخت که پردازش فکری سطح بالاست و شامل توانایی فعال و دقیق تحلیل حافظه و آگاهی هوشیارانه است. مطابق این مدل شناختها در تمامی سطوح به صورت کلامی قابل فراخوانی به هوشیاری با کمترین تلاش هستند (سالاس ایورت و فلگویس،۲۰۰۲).
همان‌طور که اشاره شد چگونگی انتقال داده ها به حافظه بلندمدت و دانش ما وابسته به میزان اطلاعاتی است که از حافظه کوتاه‌مدت به دست میآید. مدل بدلی[۳۷۴] و هیچ[۳۷۵] (۱۹۷۴) مدلی برای توضیح حافظه کوتاه‌مدت است. آن‌ها معتقدند که حافظه کوتاه‌مدت صرفاً یک انبار نیست و انبارهای متفاوتی را دربرمیگیرد (ابوالمعالی به نقل از کاردول و فلنگان ۲۰۰۴؛ زیرچاپ). بدلی و هیچ حافظه کاری را یک کنترلکننده توجهی[۳۷۶] یا مجری مرکزی است که تعدادی از سیستمهای تابع را بررسی و هماهنگ میکند (ابوالمعالی به نقل از استیلز ۲۰۰۵؛ ، زیرچاپ).
آن‌ها مطرح میسازند که اگر همزمان دو عمل مختلف دیداری و شنوایی (شنیداری) صورت گیرد، فرد قادر به انجام و پردازش آن اعمال است چراکه هریک به طور همزمان اما جداگانه در انبارهای خاصی پردازش و ذخیرهسازی میشوند. آن‌ها درمورد انبارهای پردازش دیداری و شنیداری به طور مجزا سخن میگویند و واژه حافظهکاری را جهت اشاره به قطعهای از حافظه که در زمان کار روی یک مطلب خاص مورد استفاده قرارمیگیرد، به کار میبرند (ابوالمعالی به نقل از کاردول و فلنگان ۲۰۰۴؛ ، زیرچاپ).
بر مبنای نظر این دو محقق مجری مرکزی همچون توجه عمل میکند و زمانی که فرد به موضوع یا چیزی توجه میکند، خود را بر روی آن متمرکز میسازد. مجری مرکزی حلقه واج شناختی[۳۷۷] و مسیر طرح فضایی-دیداری[۳۷۸] را تحت عنوان سیستمهای درگیر[۳۷۹] بوجود میآورد و گنجایش محدودی دارد و به عبارت دیگر در یک زمان فرد نمیتواند به چیزهای زیادی توجه کند (ابوالمعالی به نقل از کاردول و فلنگان ۲۰۰۴؛ زیرچاپ).
حلقه واج شناختی مجری مرکزی مسسیر طرح دیداری فضایی
مدل حافظه کاری که به وسیله بدلی و هیچ در سال ۱۹۷۴ ارائه شده است (ابوالمعالی به نقل ازکاردول و فلنگان ۲۰۰۴؛ زیرچاپ)
همان گونه که در تصویر نشان داده شده است حلقه واجشناختی با اطلاعات مبتنی بر گفتار سروکار دارد و گنجایش محدودی دارد. این حلقه با اطلاعات شنیداری سروکار دارد و نظم اطلاعات را حفظ میکند. از این رو آن را حلقه مینامیم چراکه در اطراف یک حلقه حرکت میکند. بدلی در سال ۱۹۸۶ این حلقه را به دو قسمت تقسیم و هر یک را نامگذاری کرد. انبار فنولوژیکی[۳۸۰] و فرایند تلفظی[۳۸۱]. انبار فنولوژیکی به آسانی لغاتی را که میشنوید نگه میدارد. انبار فنولوژیکی یک گوش درونی[۳۸۲] است. فرایند تلفظی فرایند استفاده از لغاتی است که شما شنیده یا دیدهاید. این لغات به طور غیرملفوظ تکرار میشوند و به صورت حلقه درمیآیند و مشابه یک صدای درونی عمل می‌کنند حلقه فنولوژیکی هنگام یادگیری لغات جدید به کارگرفته میشود و به آسانی اطلاعات شنیداری را نگه میدارد (ابوالمعالی به نقل از کاردول و فلنگان ۲۰۰۴؛ زیرچاپ).
مسیر طرح فضایی- دیداری با اطلاعات مبتنی بر دیدن سرو کار دارد و اطلاعات مربوطه به طور موقت در آن‌جا انبار میشود. اطلاعات دیداری اطلاعاتی هستند که مشابه به نظر میرسند و اطلاعات فضایی ارتباط بین اطلاعات را طرح میکند. زمانی که شما مجبور هستید یک تکلیف فضایی- دیداری، به طور مثال عبور از یک اتاق به اتاق دیگر را انجام دهید از این مسیر استفاده میکنید (ابوالمعالی به نقل از کاردول و فلنگان ۲۰۰۴؛زیرچاپ).
ارتباطات فنولوژیکی با صدا است.
فنو شبیه یک واج است.
از سوی دیگر اندرسون[۳۸۳]در سال ۱۹۸۳ مدل کامپیوتری را با نام ACT معرفی کرد. در این مدل وی بین دانش توضیحی[۳۸۴] و دانش روشی[۳۸۵] تمایز قایل شد. دانش توضیحی را میتوان این گونه معرفی کرد که این اطلاعات از فردی به فرد دیگر قابل انتقال میباشد و قادر به بازیابی آن از آگاهی هوشیار هستیم. دانش روشی قابل انتقال از شما به فرد دیگر نیست و نوعی مهارت است که توسط خود فرد باید از طریق تمرین کسب شود و به شکل آماده در هوشیار شما وجود ندارد. ACT یک نظام تولیدی[۳۸۶] را معرفی میکند و برای توضیح نحوه تغییرات دانش از طریق تمرین و شیوهای که میتواند مهارت کسب شود مفید است. نظامهای تولیدی میتوانند برای شبیهسازی کامپیوتری مورد استفاده قرارگیرند همان اساسی که در پردازش اطلاعات بر آن تاکید میشد این بار در حافظه مورد بررسی قرار میگیرد. در این نظام در اصطلاح یک محصول ارتباط بین دو مجموعه از شرایط است که تحت عنوان قواعد اگر……. در نتیجه[۳۸۷]………. بیان میشود. این‌ها زوجهای عمل- شرط[۳۸۸] نامیده میشوند که طی آن مطرح میشود اگر بعضی شرایط خاص موجود باشد در نتیجه عملی به کارگرفته خواهد شد و در همین جا پای حافظه و بازیابی به میان کشیده میشود. این نظریه سه نوع حافظه را مطرح میکند: حافظهکاری، حافظه روشی و حافظه توضیحی.
در ACT یک روش عبارتند از یک حلقه ارتباطی زوج عمل- شرط بین مجموعهای از شرایط موجود فعال در حافظه کاری و اطلاعات و یا دانش انبار شده تحت عنوان طرحواره[۳۸۹] خوانده میشوند که در حافظه بلندمدت قرار دارند. اگر یک شرط یا مجموعهای از شرایط در حافظه کاری فعال باشد قسمتهایی که در قالب طرحوارهها نتایج مرتبط با اگرهای طرح شده فعال خواهد شد. زمانی که یک روش اجرا شود ورود اطلاعات جدید به حافظهکاری نتیجه خواهد داد و مجموعه دیگری از شرایط “اگر” فعال خواهد شد. حافظه کاری اطلاعات را از حافظه توضیحی بازیابی میکند. بازده روشها و اطلاعاتی که به طور موقت فعال شدهاند دنیای خارج را از طریق ادراک[۳۹۰] رمزگذاری میکند که با محتوای در دسترس آگاهانه حافظهکاری کوتاهمدت یکسان خواهد بود. در این تئوری یک تمایز مهم میان حافظه توضیحی و روشی مطرح شده است و بیان میدارد دانش توضیحی چیزی است که ما توضیح آگاهانه از آن داریم و دانش روشی چیزی است که ما برای آن توضیح آگاهانه در دسترس نداریم و این تمایز اساس ACT است. حافظهکاری از نظر مقدار اطلاعاتی که میتواند به طور معمول در آن موجود باشد محدودیت دارد و اگر مقدار اندکی از اطلاعات مرتبط با تکالیف نیاز باشد در شکل توضیحی بازنمایی شود نظام میتواند به مقدار کافی آن را به جریان بیندازد. مشروط بر این نظام توضیحی برون دادههایی از محصول در دسترس قرار میدهد و نیازی به محصولات خود برای گشودن بررسی آگاهانه وجود ندارد.
محصول ACT به طور خودکار به عنوان نتیجهای از مقایسه الگو ادامه مییابد و فقط محصولات اجرایی وارد حافظهکاری میشوند. در این تئوری سه مرحله در یادگیری یک مهارت شناختی وجود دارد. در ابتدا جمعآوری حقایق مرتبط با موضوع است. سپس تمرین و مرور آن حقایق است که با شروع تمرین قواعد به روشیشدن تبدیل میشوند و در نتیجه بیشتر به شکل خودکار بازآوری میشوند. محصولات جدید از دانش توضیحی به دست آمده در مراحل اولیه یادگیری تشکیل میشوند. این روشیشدن فضا را در حافظهکاری آزاد میکند به علت این که دانش توضیحی در یک روش جای میگیرد و جهت بازیابی بکارگیری یک شکل توضیحی در سیستم نیاز نیست. در مراحل نهایی یادگیری روش های جدید تابع محصولات موجود میشوند. قواعد محصول همراه با استفاده قوی‌تر میشوند و ممکن است خیلی خودکار شوند به گونهای که اطلاعات در آن‌ها برای مدت زیادی در شکل توضیحی در دسترس نیستند. افراد متخصص جواب سئوالات را میدانند اما شاید برای آن‌ها خیلی سخت باشد که توضیح دهند چرا چنین تصمیماتی را میگیرند. این دانش اجازه میدهداطلاعاتی را که با تجارب قبلی مقایسه میشوند در داخل یک کل منسجم گروهبندی شوند. الگوهای تصادفی قطعات که با تجارب قبلی متناسب نیستند برای افراد متخصص و مبتدی دشواری یکسان دارند (ابوالمعالی به نقل از استیلز ۲۰۰۵، زیرچاپ).
دنیای بیرون
مدل ACT از اندرسون(۱۹۸۳) (ابوالمعالی به نقل از استیلز،۲۰۰۵ ؛ زیرچاپ)
ایپستین[۳۹۱] و همکارانش دو سطح پردازش اطلاعات را مطرح کردند که به واسطه آن بر چگونگی تفسیر شخص از خود و دنیای اطرافش اشاره میکنند که شبیه مدل مطرح شده اندرسون است. آن‌ها اشاره میکنند که نظام شناختی به وسیله منطقی بودن، عینی بودن،کندبودن، هوشیار ودقیق بودن مشخص میشود. نظام تجربی به ما اجازه میدهد تا معانی را به صورت خودکار، شهودی، ناهوشیار و به شکل کلگرایانه بسازیم. ایپستین بازنمایی در نظام شناختی را باور و آن را در نظام تجربی به عنوان باور ضمنی یا طرحواره میداند. نظام تجربی به کلیه اطلاعاتی که ما بر اساس تجارب طی زمان و رخدادهای متعدد کسب میکنیم،گویند. وی معتقد است طرحوارهها تعمیمهای اولیه استقرایی مشتق شده از تجربه های مشخص هیجانی است. مفهوم طرحواره از نظر وی مشابه طرحواره هیجان لونتال[۳۹۲] و مفهوم نخستین هیجان لانگ[۳۹۳] است (سالاس ایورت و فلگویس، ۲۰۰۲). در موقعیتی که مملو از هیجان شدهایم ساختار کدگذاری شده در حافظه در سطح پیش توجهی است شبیه مجری مرکزی در نظریه بدلی و هیچ و موارد کدگذاری شده نیز زوجهای شرط و عمل در نظریه اندرسون را مطرح میسازند.
بک[۳۹۴] و یانگ نیز در خصوص طرحواره معتقدند که طرحوارهها واحدهای اطلاعاتی هستند که ذخیره میشوند و قادرند در برخی شرایط در آینده تحت شرایط مناسب فعال گردند، به عبارتی آن‌ها خاطرات هستند. طرحواره میتواند به اندازه کافی به شرح و تشریح تجارب گذشته که متشکل از شناخت حسی و ویژگیهای (بویایی، لامسه، چشایی و غیره) هستند. این ویژگیها در یک واحد منسجم ذخیره و بازیابی میشوند (جیمز[۳۹۵]، ریچلت[۳۹۶]، فرستون[۳۹۷]، بارتون[۳۹۸]، ۲۰۰۷).
طبق مدل بک باور مرکزی[۳۹۹] نشانگر محتوای شناختی یا معنای مرتبط با طرحوارههاست، به زبان دیگر پردازش معنایی تجربه‌ها از نگاه رویکرد پردازش اطلاعات. وی مفهوم ذهنیت را بسط و گسترش داد. بک ذهنیت را شبکه یکپارچهای از مولفه های شناختی و هیجانی و رفتاری میداند که افراد را به سمت واکنشهای افراطی سوق میدهد و آنها را به سمت اهداف خاص هدایت میکند. بک معتقد است که ذهنیتها عمدتا مثل طرحوارهها خودکار عمل میکند و بایست فعال شوند و افراد در صورت مواجه با استرسهای خاص علایم مرتبط با ذهنیت را بروز میدهند. همچنین معتقد است ذهنیتها از طرحوارههایی تشکیل شدهاند که دربرگیرنده خاطرات، راهبردهای حل مساله، تصاویر ذهنی و زبان هستند (یانگ[۴۰۰]، کلوسکو[۴۰۱]، ویشار[۴۰۲]، ۱۹۵۰؛ حمیدپور، اندوز، ۱۳۸۶).
اخیرا نظریه پردازش اطلاعات به عنوان تبیینی برای افسردگی و ترس مطرح شده است. از آن‌جا که اطلاعات در حافظه کدگذاری و بعد یادآوری میشود محققان مطرح کردند که یک روش سازماندهی و پردازش اطلاعات از طریق تحول طرحوارهها رخ میدهد. آن‌ها طرحوارهها را پیکره انبارشدهای از دانش اساسی میدانند که در تعامل با اطلاعات جدید قرار گرفته و روی نحوه کدگذاری، درک و فهم و بازیابی اطلاعات اثر میگذارد و معتقدند طرحواها توجه، انتظارات، مقایسه و جستجوهای حافظه را هدایت میکند. مطرح میسازند که اطلاعاتی که در تناسب با طرحوارهها نیستند به احتمال زیاد کنار گذاشته میشوند.
هولون[۴۰۳] و گرابر[۴۰۴](۱۹۸۸) مطرح کردند که وقتی یک فرد با اطلاعات جدید مواجه میشود که با باورهای از پیش موجود وی یا طرحوارههایش ناسازگار است معمولا یکی از دو مورد زیر اتفاق میافتد: جذب یا انطباق. جذب به فرایندی اشاره میکند که از طریق آن اطلاعات تغییر مییابد و یا تحریف میشود (جذب میشود) در داخل طرحوارههای موجود قرار میگیرد تا با آن‌ها متناسب شود. از طرف دیگر انطباق، طرحوارههای موجود را تغییر میدهد تا با این اطلاعات جدید و ناسازگار هماهنگ شود و برای آن پذیرفته گردد. انطباق که جهت یکپارچهسازی وقایع مورد نیاز است ممکن است برای کاهش نشانه موفقیتآمیز نباشد. تغییر افراطی درطرحوارهها و باورها سبب کاهش سلامت و بهداشت روانی در افراد میشود. در واقع درمانگر تلاش میکند تا به مراجع کمک کند از طریق کامل کردن پردازش اطلاعات هیجانی و انطباق طرحوارهها بتواند وقایع را یکپارچه کند، در همان زمان میتواند کمک کند که مراجع به بهداشت روانی دست یابد یا بهداشت روانیاش را حفظ کند. وقتی اطلاعات به خوبی پردازش نشوند بازگشت به خاطرات گذشته و کابوسهای شبانه به احتمال زیاد رخ میدهد. این نشانه های آزارنده با پاسخهای عاطفی قوی در ارتباط قرارمیگیرند که به فرار یا رفتار اجتنابی مانند اجتناب از موقعیتهایی که سبب بروز وقایع میگردد، میشود. اجتناب شناختی، امتناع از پذیرش آن چیزی است که رخ داده است یا یکپارچه سازی وقایع در ارتباط با انتظارات از زندگی فرد صورت میگیرد. به اعتقاد آن‌ها در افرادی که دچار افسردگی اساسی هستند یک الگوی پردازش اطلاعات افسردگی ظاهر میشود تا اطلاعات را باطرحوارهها متناسب کند. وقتی جذب و انطباق رخ میدهد مانند زمانی که دچارافسردگی شده بود پس از بهبود مجدد به سمت افسردگی سوق پیدا میکند(رسیچ[۴۰۵]، شانیک[۴۰۶]، ۲۰۰۲).
در رویکرد شناختی تجربی پردازش اطلاعات از منظر پتی و کاسیوپو[۴۰۷] دو شکل تغییر رفتار را ارائه میکند که یکی از آن‌ها شامل شیوه های غیرمستقیم و بدون تفکر ترغیب توام با به چالش کشیدن افکار است که به نظر همخوان با نظریههای ارائه شده است. درمانگر ممکن است به مراجعی که از بروز احساساتش خودداری مینماید پیشنهاد کند که تجربیات دردناک گذشته را به خاطر بیاورد. هدف این مداخله دستیابی به مفری جهت برونریزی افکار و احساسات مراجع است. تمرکز درمان شناختی بر سئوالات سقراطی است که بر فرمولبندی مجدد باورهای غیرمنطقی به واسطه سئوالات نظامدار و آزمایش تجربی فرضیه ها و استدلال استقرایی است. همچنین مداخله بر مبنای درمان عقلانی- هیجانی الیس به نقش بحث و مجادله عقلانی در بازسازی مجدد باورها و ارزشهای غیرعقلانی مراجع می پردازد. زمانی که مراجع نسبت به نقص منطق خود یا نبود حمایتهای واقعی برای باورش آگاه میشود فرصت مییابد تا با توجه به واقعیت افکار و خاطرات خود را بازسازی کند واز نظر شناختی باورهای خود را اصلاح سازد و از نظر هیجانی در حالت مطلوب قرار گیرد (سالاس ایورت و فلگویس،۲۰۰۲).
در رویکرد پردازش اطلاعات،دادههابرحسب نمادها رمزگذاری میشوند و تغییر در نظام شناختی ناشی از پردازش واقعگرایانه از ادراکات فرد از واقعیت خواهد بود. پردازش هوشیار، کنترل شده، منطقی، دقیق و طراحی شده برای حل مشکلات و خواسته های پیچیده از لحاظ ظرفیت هیجانی محدود است. این عملکردها بر اساس قوانین منطقی و نتایج معنایی به وسیله اعتبار آن‌ها مورد ارزیابی قرارمیگیرد و میتواند به صورت تجربی تایید یا به صورت منطقی اثبات شوند (جیمز، ریچلت، فرستون، بارتون، ۲۰۰۷).
آلبرت الیس[۴۰۸] معتقد است انسان موجودی منطقی و عقلانی و در عین حال غیرمنطقی و غیرعقلانی است. وی بر پردازش آگاهانه اطلاعات توسط افراد تمرکز دارد و معتقد است که انسان پس از بروز واقعهای بر اساس تمایلات ذاتی خود ممکن است برداشتهای متفاوت و متضادی نسبت به موضوع پیش آمده داشته باشد. یک بخش افکار، عقاید و باورهای منطقی و عقلانی[۴۰۹] است و دیگری افکار، عقاید و برداشتهای غیرعقلانی و غیرمنطقی[۴۱۰] است. اگر فرد تابع افکار و عقاید عقلانی و منطقی باشد به عواقب منطقی دست خواهد یافت و شخصیت سالمی خواهد داشت. در حالی که اگر فرد تابع افکار، عقاید و برداشتهای غیرمنطقی و غیرعقلانی گردد با عواقب غیرمنطقی مواجه خواهد شد و در این حالت فردی مضطرب و غیرعادی خواهد بود و شخصیت ناسالمی خواهد داشت. وی اضطراب و اختلالات عاطفی را نتیجه طرز تفکر غیرمنطقی و غیرعقلانی میداند و معتقد است اگر فرد بتواند در پی بروز حادثه به بررسی پیامدهای عاطفی و تفکر ایجاد شده منطقی دست یابد شخصیت سالمی خواهد داشت و سعی دارد با ایجاد شناخت مطلوب و بازنگری در احساسات پردازش شده و به زبان دیگر کاری شبیه مرور و بازیابی مجدد خاطرات و بسط معنایی دوباره آن‌ها در رویکرد پردازش اطلاعات، اثرات مثبت و مطلوبی را در فرد ایجاد کند (شفیعآبادی، ناصری، ۱۳۸۸).
آرون تی بک[۴۱۱] نیز در این باره مطرح میکند که اختلالات روانی با آشفتگی در تفکر همراه است و اضطراب و افسردگی با افکار منفی خودکار و تحریف در تفسیر محرک و رویدادها مشخص میشود. تصور میشود افکار منفی یا تفاسیر تحریف شده از فعالشدن باورهای منفی انباشته شده در حافظه بلندمدت منشا میگیرند (بیابانگرد،۱۳۸۱).
درمان شناختی میکوشد تا پریشانی و آشفتگی هیجانی مراجعان را با کمک به آن‌ها در تشخیص آزمون و تعدیل تفکر تحریف شده و غیرانطباقی که زیربنای این پریشانی است، بهبود بخشد. این رویکرد در آغاز بر درمان افسردگی متمرکز بود اما اختلالات دیگر همچون اضطرابها، هراسها و دیگر مسایل روانی را در برمیگیرد. بک درخصوص تحریفهای شناختی و افکار خودایند منفی که به شکل غیرارادی در زمان های خاص و تحت فشار یا تنش هیجانی به ذهن میایند سخن میگوید و سعی در شناسایی و معرفی این حالات ذهنی و آموزش به مراجعان جهت تغییر و رفع این حالات دارد(درایدن[۴۱۲] و نینان[۴۱۳]،۱۹۵۳؛ دهقانی و گنجوی، ۱۳۸۷).
بک و همکارانش در مدل کلاسیک شناختی جهت درمان تغییراتی را ایجاد کردند. آنها شخصیت را به عنوان الگوهای ویژه از فرایندهای اجتماعی، انگیزشی و شناختی- عاطفی تعریف کردند که رفتارها، فرایندهای فکری، پاسخهای هیجانی و نیازهای انگیزشی را در برمیگیرد. مفهوم طرحواره که زبان مشترک جهت تسهیل یکپارچگی بعضی از رویکردهای درمانی را فراهم میکند مطرح شد (یانگ، کلوسکو،ویشار، ۱۹۵۰؛ حمیدپور، اندوز، ۱۳۸۸).
افراد به روش پردازش اطلاعات به صورت هیجانی یا ناخوداگاه از طریق پردازشهایحافظه بلندمدت، مکانیزمهای جستجو، اندوزش و فرایندهای بازیابی و استنباط به فرایندهای شناختی خود دسترسی دارند. آگاهی ما از این فرایندهای شناختی که طرحوارهها و بازنماییهای ما را شکل میدهند و توانایی ما بر کنترل آن‌ها فراشناخت را بازنمایی میکند. ما در روند پردازش اطلاعات داده های خاصی را ادراک میکنیم، خاطرات معینی را به یاد می‌آوریم و به تفسیر تجربه های ویژه میپردازیم. ساختارهای شناختی دربرگیرنده انتزاعات و باورهای اساسی و خاطراتی هستند که فرد بر اساس آن دنیای اطراف خود را تفسیر میکند و هیجانات وی شکل میگیرد و به نظر می‌رسد با کار بر روی خاطرات بتوان هیجانات را کنترل و یا تغییر داد (ابوالمعالی،۱۳۸۸).
به نظر میرسد فعال شدن طرحوارههای ناسازگار که در رویکرد پردازش اطلاعات معادل با خاطرات منفی در نظرگرفته میشود، موجب سوگیری در پردازش و تفسیر اطلاعات ورودی به مغز و برون‌داد ناسازگار آن با واقعیت بیرونی میشود. این سوگیریها در سطح ظاهری به صورت افکار منفی خودکار در جریان هوشیاری و در اعمال و رفتار ما به شکل ناسازگار خود را نشان میدهد. ارزیابیهای منفی از این نوع تجلی سازوکارهای شناختی هستند که سبب حفظ اختلالات هیجانی میشود. یکی از مفاهیم مورد استفاده ما در این رویکرد از نظریه طرحوارهها وام گرفته شده است اما با این نگاه که طرحوارهها دانش ذخیره شده در حافظه بلندمدت هستند و بر محتوای و ماهیت پردازش اطلاعات اثرگذارند. با توجه به آن که شیوه رمزگذاری اطلاعات در حافظه بلندمدت و بازیابی آن از طریق راهبردهای ذهنی و نحوه کدگذاری قابل کنترل و تغییر است به نظر میرسد قادریم با توجه به مرور ذهنی بسطی به بازسازی و بازخوانی خاطرات مثبت بپردازیم و آن‌هارا در جهت بازسازی تفاسیر شناختی و هیجانات مثبت کنترل کنیم. باتوجه به محدودیتهایی که در نظریه طرحواره درمانی وجود دارد و از آن‌جا که نظریه طرحوارهها بر محتوای ارزیابی باورها متمرکز است مطلبی که در نظام پردازش اطلاعات مورد توجه است، با کمک دانش و تجربه های فراشناختی که مشتمل بر ارزیابی معنای وقایع ذهنی، احساسات و قضاوت درمورد آن‌ها هستند میتوان با پردازش مجدد نظیر توجهکردن و جستجو در حافظه و استفاده از تدابیر اکتشافی و جلوگیری از سوگیری در قضاوت و تحریف شناختی به اصلاح ارزیابی باورها، شناختها و پردازش مجدد اطلاعات و ایجاد برون‌دادهای سازگار پرداخت.

    1. مفاهیم بکارگرفتهشده

۱) پردازش خودکار و کنترل شده
کلیه اطلاعاتی که از طریق درون‌دادها وارد ذهن انسان میشوند بر اساس یک رویکرد خودکار پردازش شده و در سطح مختلف حافظه ثبت و ضبط و نگهداری میشوند (برک، ۲۰۰۷؛ سیدمحمدی، ۱۳۸۷؛ ص.۳۵).
۲) حافظه
در فرهنگ لغت انگلیسی آگسفورد حافظه را توانایی نگهداری چیزها در ذهن و یادآوری آن‌ها در زمانی که اراده میشود و نیاز است را تعریف کردهاند. اما تعریف اصلی آن اشاره به فرایندی دارد که ما به وسیله آن اطلاعات را درباره وقایعی که در گذشته اتفاق افتاده حفظ میکنیم (ابوالمعالی، زیرچاپ).
۳) فراحافظه
تفکر در مورد تفکر را فراشناخت گویند (برک، ۲۰۰۷؛ سیدمحمدی، ۱۳۸۷؛ ص. ۴۹۰ ) و افزایش ظرفیت حافظه بر اساس راهبردهای ذهنی را فراحافظه گویند (ابوالمعالی، ۱۳۸۸؛ ص. ۳۷۰).
۴) مجری مرکزی
قسمت هوشیار و متفکر حافظه است که اطلاعات وارده به سیستم را هماهنگ میکند و مشخص میسازد به چه چیزی توجه شود و استفاده از راهبردها را کنترل می کند (برک، ۲۰۰۷؛ سیدمحمدی، ۱۳۸۷؛ ص. ۲۳۰).
۵) کد گذاری اطلاعات
اطلاعات از دنیای خارج به صورت محرکهای شیمیایی یا فیزیکی به حواس میرسند اولین مرحله پردازش اطلاعات تغییر آن‌ها به گونهای است که بتوانیم در حافظه جای دهیم یعنی همان رمزگذاری و کدگذاری اطلاعات. این روش اشاره میکند که اطلاعات تغییر پیدا میکند تا قادر به ذخیره‌سازی آن‌ها در حافظه باشیم (ابوالمعالی، ۱۳۸۸؛ص. ۳۶۹).
۶) رمزگشایی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

[جمعه 1401-04-17] [ 09:51:00 ب.ظ ]




مدیریت

۳۹%

۱۲۲

عملیاتی

۳۵%

۱۰۸

فنی

۱۵%

۴۵

۱۰۰%

۳۱۰

شکل ۲-۶ دسته بندی شرکت کنندگان نظرسنجی تعیین ساختارهای دانش]۲۶[
به منظور ارزیابی اعتبار متغیرهای مستقل، آیتم های کفایت ساختارهای مدیریت دانش در یک تحلیل اکتشافی فاکتور مورد بررسی قرار گرفتند.
۶ سازه کفایت ساختار مدیریت دانش که توسط تحلیل فوق تأیید شدند به شرح زیر می باشند:
۱- کفایت ساختارهای حفظ و ابقای دانش در سازمان مشتری.
۲- دانش خاص نرم افزار که توسط گروه های خارجی( مشاورین و فروشندگان) ارائه می شود.
۳- دانش سازمانی که توسط گروه های خارجی ارائه می شود
۴- دانش خاص نرم افزار و دانش خاص سازمان که توسط سازمان مشتری ارائه می شود
۵- کفایت ساختارهای انتقال دانش در سازمان مشتری
۶- استفاده مجدد از دانش در سازمان
لازم به ذکر است که موارد ۳،۲ و۴ همگی مرتبط با خلق دانش در شکل شماره ۵-۲ می باشند.
ارتباط بین ساختارهای مدیریت دانش در شکل شماره ۷-۲مشاهده می شود:
شکل ۲-۷ ارتباط ساختارهای مدیریت دانش با فرایند مدیریت دانش و موفقیت سیستم های سازمانی]۲۶[
بالاترین درصد(۹۳/۰)، مربوط به سازه استفاده/استفاده مجدد است که همین موضوع تئوری[۵۳] دانش را تأیید می کند. یکی از جنبه های مهم تئوری دانش سازمان این است که سرمنشأ مزیت رقابتی در خود دانش نیست( مشابه خلق دانش در این تحقیق) بلکه در استفاده از دانش می باشد][۵۴][.
اختصاصی سازی[۵۵] ساختارهای مدیریت دانش
موفقیت سیستم های سازمانی ارتباط مستقیمی با مدیریت موثر دانش خاص این نوع از سیستم ها ندارد، بلکه به روشی بستگی دارد که در آن پرسنل سازمان ساختارهای دانش را اختصاصی کرده و از ساختارهای دانش در زمینه استفاده از این نوع سیستم ها بهره می گیرند.
اختصاصی سازی حالتی است که در آن ساختارهای اجتماعی و فناوری به منظور استفاده خود آن سازمان طی فرآیندی به نام استراکتریشن[۵۶] توسط سازمان تطبیق داده می شوند. در این تحقیق اختصاصی سازی به روشی گفته می شود که ساختارهای مدیریت دانش برای سیستم سازمانی تطبیق داده می شوند و در آن ساختارهای مدیریت دانش از طریق تعامل با سیستم سازمانی به طور مستمر تولید، بازتولید و تأیید می شوند. تئوری تطبیقی تخصیص شواهد کافی را به منظور نمایش ارتباط علی بازگشتی[۵۷]بین مدیریت دانش و موفقیت سیستم های سازمانی ارائه می دهد. شکل شماره ۵-۶ نشان دهنده این موضوع است که وجود ساختارهای مدیریت دانش مؤثر و مناسب منجر به موفقیت هر چه بیشتر سیستم های سازمانی خواهد شد]۱۲[.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شکل ۲-۸ اختصاصی سازی ساختارهای مدیریت دانش]۳۰[
در کل می توان یافته های ذکر شده در تصاویر ۲-۵ و ۲-۷ را به صورت شکل شماره ۲-۹ جمع بندی کرد:

موفقیت سیستم سازمانی
فرآیندهای مدیریت دانش
استفاده/مجدد از دانش
انتقال دانش
ذخیره دانش
خلق دانش
اختصاصی سازی
داخلی(مشتری)
خارجی(فروشنده و مشاور)
دانش سیستم سازمانی دانش کسب و کار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 09:51:00 ب.ظ ]




  • دست اندرکاران سیستم ارزشیابی از هرگونه تحولی در این سیستم مأیوسند.
  • روابط فردی و اجتماعی افراد نقش تعیین کنند. در نتایج ارزشیابی دارد.

بطور کلی یافته های تحقیق نشان می دهد که دید و نگرش کارکنان اجرایی نسبت به وضعیت موجود ارزشیابی قویاً نامطلوب است و به واسطه اجرای ناصحیح سیستم ارزشیابی، اعتقاد کارکنان نسبت به اصل سنجش و ارزشیابی کاهش یافته است و اعمال یک سیستم ارزشیابی مطلوب می تواند مسائل نظارت و کنترل را حل نماید و باعث افزایش کارایی و بهره وری گردد (جمشیدیان، ۱۳۷۳).
در یک بررسی که به ارزیابی عملکرد کارکنان در شرکت سهامی پتروشیمی بندر امام و ارائه الگوی بهینه پرداخته است نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل سوالات پرسشنامه و نتایج آزمون مشخص می کند که رابطه معناداری از جهت نظام ارزیابی شایستگی کارکنان بین وضع موجود و مطلوب وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین ارزیابی عملکرد شغلی کارکنان، رفتار شغلی و رفتار اخلاقی آنها رابطه معناداری وجود دارد (نعامی، ۱۳۸۴).
اندرسون و ویلسون[۹۹] (۱۹۹۷) اشاره دارند که روش رخداد شاخص، روشی انعطاف پذیر است و می توان از آن برای ارزشیابی عملکرد و نیز تحلیل شغل استفاده نمود. مدیران رفتارهای کارکنانی را که شدیداً بر عملکرد شغلی آنها تاثیر می گذارد را ثبت می نمایند. آنها همچنین مجموع امتیازات متوالی این رخدادهای شاخص را که در شغل آنها روی می دهد، نزد خود ثبت و حفظ می نمایند و یا آنها را درمواقع دیگری به خاطر می آورند. معمولا رخدادهای شاخص بواسطه جنبه های عملکرد یعنی دانش شغلی، توانائی تصمیم گیری، رهبری و غیره گروه بندی می شوند. نتیجه و محصول نهائی فهرستی از رفتارهای (خوب و بد) است که عملکرد شغلی موثر و غیر موثر را شامل می گردند.

دنیسی و پیترز[۱۰۰] (۱۹۹۶) گزارش دادند که ارزیابان آموزش دیده برای حفظ و نگهداری خاطرات ساختمند برای ثبت مداوم عملکرد (در مقایسه با بهره گرفتن از به یادآوری خاطره) باعث ایجاد ارزیابی های دقیق تری از کارکنان شد.
واگنر و گوفین[۱۰۱] (۱۹۹۷) به این نتیجه رسیدند که درجه بندی های ارزشیابی عملکرد که توسط روش های مشاهده رفتاری ایجاد شده نسبت به آن هایی که از طریق روش های مقایسه کارکنان ایجاد شده اند از دقت بیشتری برخوردار نیستند (مهداد، ۱۳۸۵).
بورمن[۱۰۲] (۱۹۷۸) از روش دیگری برای ارزیابی ارتباط اطلاعات قضاوتی استفاده نمود. او از دو موقعیت شغلی، نوارهای ویدئویی تهیه کرد که در آن، مدیری در حال صحبت در مورد مشکل یک کارمند و نیز فرد استخدام کننده در حال مصاحبه با فرد متقاضی کار می باشد.
شانزده فیلم ویدئویی تهیه شد یعنی از هر موقعیت ۸ فیلم. هر فیلم بیانگر درجه متفاوتی از عملکرد بود مثلاً، از یک استخدام کننده کاملا ماهر و واجد صلاحیت تا یک فرد کاملا نالایق و بی کفایت. درجات مشابهی از عملکرد درباره ملاقات مدیر و زیردستان نشان داده شد. از بازیگران حرفه ای در این فیلمها استفاده گردید. یک بازیگر در تمامی هشت فیلم نقش استخدام کننده را ایفا نمود، اما در هر فیلم از بازیگران متفاوتی در نقش کارمند جدید استفاده گردید. بنابراین، سطح عملکرد (توانائی واقعی مدیر یا استخدام کننده) به صورت سناریوهائی برنامه ریزی شد. از ارزیابان خواسته شد تا عملکرد مدیر و استخدام کننده را با مجموعه ای از مقیاسهای درجه بندی، درجه بندی نمایند. ارزشیابی های حاصل با سطوح عملکردی توصیف شده همبستگی و ارتباط داشتند. همبستگی های بین درجه بندیها و سطوح عملکردی در چندین بعد شغلی (سازماندهی مصاحبه، ایجاد تفاهم و غیره) از ۴۲/۰ تا ۹۷/۰ تغییر می کرد. مقدار میانگین ۶۹/۰ بود.
اگرچه این مطالعه از یک شبیه سازی متضاد با عملکرد شغلی واقعی استفاده نمود اما نشان داد که انواع گوناگون روش های درجه بندی، از نظر اعتبار متفاوت هستند. این مطالعه همچنین نشان داد که ابعاد مشخص و معینی از عملکرد نسبت به بقیه موارد با دقت بیشتری ارزیابی شده اند.
آموزش ارزیابان
زدک و کاسیو[۱۰۳] (۱۹۸۲) ، هدفی را که بر اساس آن درجه بندی های ارزشیابی عملکرد ایجاد شده اند یعنی ارتقاء، شایستگی، نگهداری و رشد (توسعه) را مورد توجه قرار دادند و دریافتند که آموزش برای برخی اهداف نسبت به بقیه موارد قابلیت بهتری دارد. معمولاً آموزش، دقت آموزشهای عملکردی و نیز مورد قبول واقع شدن آنها را برای کسانی که ارزشیابی می شوند افزایش می دهد.
البته، همه پژوهش ها در مورد آموزش ارزیابان مثبت نیستند. برناردین و پنس[۱۰۴] (۱۹۸۰) گزارش کردند که ارزیابانی که به منظور کاهش خطاهای هاله ای آموزش دیده بودند در واقع پس از آموزش، درجه بندی هایشان از دقت کمتری برخوردار بود.
کوزلوفسکی، کائو و موریسون[۱۰۵] (۱۹۹۸) فرایند سیاست های ارزشیابی در سازمان ها را توصیف کردند. اگر این احساس وجود داشته باشد که اغلب دیگر ارزیابان، درجه بندی های زیردستان خود را بالا می برند آنگاه فرد ارزیاب خوب مجبور است که برای حمایت و افزایش حرفه های زیردستان خود سیاست بازی بکند. تا اندازه ای که یک اهرم درجه بندی بالا و متورم، به طور واقعی احتمال داشتن زیر دستان بهتر را افزایش دهد، ممکن است چنین تفسیر گردد که سازمان نیز چنین کاری را انجام دهد.
کوزلوفسکی و همکارانش چنین اظهار نمودند: «در حقیقت، اگر تحریف های درجه بندی به صورت هنجار باشند، شکست در وارد شدن به سیاست بازی های ارزشیابی ممکن است ناسازگارانه باشد». با حمایت از این نتیجه گیری، جواهار و ویلیامز[۱۰۶] (۱۹۹۷) ، ارزشیابی های عملکردی ارائه شده برای اهداف اداری (مانند، ارتقاها) را در مقابل اهداف پژوهشی یا رشدی فراتحلیل نمودند. نتایج آنها نشان داد که ارزشیابی های عملکردی صورت گرفته برای اهداف اداری به اندازه یک سوم انحراف معیار از ارزشیابی هایی بودند که برای اهداف پژوهشی یا رشدی انجام گرفته بودند. همانگونه که این محققان بیان کردند، ارزشیابی های عملکردی، وقتی که همیشگی هستند بسیار آسانتر خواهند بود.
همانطور که از عبارت “خود ارزشیابی“ بر می آید، هر کارمندی به ارزشیابی عملکرد خود می پردازد. روشی که به طور معمول از آن استفاده می شود نوعی از مقیاس ترسیمی درجه بندی است. می یر[۱۰۷] (۱۹۸۰) گزارشی ارائه داد که در آن ۹۲ نفر از مهندسان به ارزشیابی عملکرد خودشان در برابر ارزشیابی از عملکرد دیگر مهندسان پرداختند. به طور متوسط، هر مهندس فکر می کرد که او بهتر از ۷۵ درصد بقیه مهندسان در این مطالعه عمل می کند. از نقطه نظر آماری، این یک نوع شوخی تلقی می شود که صد درصد نیروی کار ما بالاتر از ۲۵ درصد کل شاغلین قرار بگیرند. این نمره دهی پایین مهم ترین مشکل خود ارزیابی ها می باشد: خطای تساهلی مثبت. بسیاری از افراد دارای عقیده بالا از عملکرد خود نسبت به آنچه که دیگران انجام می دهند، می باشند.
اندرسون، وانر و اسپنسر[۱۰۸] (۱۹۸۴) در یک پژوهش نشان دادند که چقدر سوگیری و تعصب بیش از اندازه در ارزشیابی های شخصی از توانایی خود رایج و متداول است. آنها از شرکت کنندگان خواستند تا توانایی های خود را در کارهای اداری واقعی و نیز در کارهای ساختگی که ظاهراً واقعی به نظر می رسند اما نامعقول و بی معنی هستند، درجه بندی کنند. بعضی از کارها و مشاغل ساختگی شامل کارکردن با ماشین نام نویسی (پذیرش)، تایپ کردن از روی گزارشهای صوتی و مشخص کردن فهرست اسامی جلسات عمومی می شد. شرکت کنندگان در وظایف اداری و کارهای واقعی ،(که در آن توانایی آنها تایید نشده بود) و نیز در کارهایی که حتی وجود نداشتند، خود را در حد عالی درجه بندی کردند.
استیل و اوال[۱۰۹] (۱۹۸۴) دریافتند هنگامی که میزان بازخورد از طرف سرپرستان بالا بود، مقدار تساهل مثبت در ارزشیابی های شخصی کمتر بود. به عبارت دیگر ، کارکنانی که از جانب سرپرستان خود پسخوراند کمتری دریافت می کردند، نسبت به کارکنانی که پسخوراند بیشتری می گرفتند، توانایی های خود را بیشتر ارزیابی می نمودند.
مونت[۱۱۰] (۱۹۸۴) پی برد که مدیران در مقایسه با اینکه چگونه سرپرستان آنها را ارزیابی می کنند با تساهل بیشتری خودرا ارزشیابی می نمایند. برناردین، هاگان، کانه و ویلانوا[۱۱۱] (۱۹۹۸) پیشنهاد نمودند که دلیل این امر به درک عواملی مربوط می شود که خارج از کنترل افراد می باشد. وقتی که ما خود را ارزیابی میکنیم، در صورتی که بفهمیم هرگونه نقص و کمبودی در عملکردمان خارج از کنترل ما هست، آنگاه ما ارزشیابی های پایینی از خود به عمل نمی آوریم. با این وجود، وقتی دیگران ما را ارزیابی می کنند، آنها متمایل هستند که ما را مسئول عملکرد خودمان بدانند.
تورنتون[۱۱۲] (۱۹۸۰) گزارش داد که علیرغم مشکلات خطای تساهلی در خود ارزشیابیها، میزان خطاهای هاله ای کمتر می باشد. مردم ظاهراً به نقاط ضعف و قوت خود واقف هستند و بر همان اساس خود را ارزیابی می کنند. تورنتون همچنین بیان کرد که در اکثر مطالعات و پژوهش ها توافق اندکی میان نتایج خود ارزشیابی ها توسط سرپرستان وجود دارد. سرپرستان به همان صورتی که کارکنان خود را ارزیابی می کنند به ارزیابی آنها نمی پردازند. این بدان مفهوم نیست که یک ارزشیابی صحیح و دیگری غلط است. منظور آن است که هر دو گروه درباره ارزشیابی از عملکرد یکسان توافق ندارند. تورنتون اظهار کرد که این یک امری طبیعی است زیرا باعث ایجاد مبنایی برای بحث در مورد تفاوت ها می شود و نیز ممکن است منجر به ترویج تبادل نظرات گردد (مهداد، ۱۳۸۵).
کمبیل و لی[۱۱۳] (۱۹۸۸) به این نتیجه رسیدند که خود ارزشیابی ها هنگامی که برای مقاصد رشدی و پیشرفتی استفاده می شود نسبت به وقتی که برای اهداف اداری به کار می روند از ارزش بیشتری برخوردار می باشند. در حالی که آنها برای اهداف رشدی چنین ارزشی را قائل شده اند، فراوانی استفاده از این مؤلفه در فرایند ارزشیابی عملکرد، تقریبا بین شرکتهای آمریکایی فقط ۵% می باشد (میرسپاسی، ۱۳۷۹).
در ارزشیابی همتایان، اعضای یک گروه به ارزشیابی عملکرد همکاران خود می پردازند. بر اساس دیدگاه کانه و لاولر[۱۱۴] (۱۹۷۸) ، معمولا در این ارزشیابی از سه روش استفاده می شود. اولین روش، نامزدگزینی همتایان است که در آن هر فرد، تعداد مشخصی اعضاء گروه را به عنوان برترین در بعد خاصی از عملکرد معرفی می نماید. روش دیگر درجه بندی همتایان است که در آن اعضا هر گروه با بهره گرفتن از یکی از چندین مقیاس های درجه بندی، دیگر افراد را در مجموعه ای از ابعاد عملکردی درجه بندی
می کنند. روش سوم، رتبه بندی همتایان است که هر عضو، دیگر افراد را بر اساس یک یا چندین بعد عملکردی از بهترین تا بدترین رتبه بندی می نماید.
پایایی هر روش از طریق ارزشیابی میزان توافق بین افراد درجه بندی کننده تعیین می شود. اکثر مطالعاتی که در آنها پایایی بالایی گزارش شده است (ضرایب همبستگی ۸۰/۰ و ۹۰/۰) بیانگر این مطلب هستند که همتایان در مورد عملکرد شغلی اعضا گروه نظر موافقی داشته اند.
اعتبار ارزشیابی های همتایان از طریق همبستگی ارزشیابی های همتایان با ابزاردهی اندازه گیری ملاکی تعیین می شود. که عملاً بعدا انجام می گیرد، مانند اینکه چه کسی با موفقیت، یک برنامه آموزشی را انجام داد، چه کسی اول ارتقاء یافت، میزان ارتقاء و غیره. آنچه عجیب به نظر می رسد آن است که اعضای گروهی که در مدت نسبتا کوتاهی (دو تا سه هفته) یکدیگر را شناخته اند می توانند در دراز مدت پیش بینی هر نسبتا درستی درباره یکدیگر داشته باشند. ضرایب اعتبار، تا اندازه ای تاثیر گذار هست که عموماً بین دامنه ۵۰/۰ تا ۴۰/۰ قرار دارد. شواهدی دال بر این موضوع وجود دارد که ارزشیابی همتایان از طریق دوستی ها دچار سوگیری می شوند (بدین معنی که کارکنان، دوستان خود را به نحو مصنوعی ارزشیابی می کنند.
نتایج بررسی نشان می دهد که مهمترین عامل در تعیین نگرش کارکنان درباره ارزیابی عملکردشان، سرپرست آنان است . وقتی کارکنان تحت نظارت یک سرپرست، او را قابل اعتماد و حامی خود تلقی
می کنند. نگرش آنان نسبت به ارزیابی عملکرد نیز مطلوب تر است. (مهرگان، ۱۳۷۷).
مطالعات حاکی از آن است که در دوره معاصر، رشد، بهبود و توسعه ارزیابی شوندگان از مقاصد عمده ای است که مدیران و ارزیابی کنندگان دنبال می کنند؛ در مطالعه ای گسترده از ۲۵۶ شرکت که در آنها نظام ارزیابی انجام می شد، اولویت های استفاده از نتایج عملکرد به شرح زیر است : افزایش شایستگی ، ارائه بازخورد، ارتقاء، خاتمه خدمت، انتقال، اعطای پاداش، بهبود ارتباطات داخلی و کنترل هزینه (خائف ، ۱۳۷۷).
هولزبک[۱۱۵] (۱۹۷۸) نشان داد که خود ارزشیابی ها، ارزشیابی همتایان و ارزشیابی توسط افراد مافوق و زیردستان (اگر وجود داشته باشند)، در قسمت های منحصر به فردی از این معضل که عملکرد شغلی فرد را نشان می دهد، نقش دارند. بنابراین به جای داشتن ارزیابانی که فقط در یک سطح از سازمان به ارزشیابی می پردازند بهتر است برای هر سطح مرتبط با هر بخش ارزیابانی داشته باشیم که قادرند به نحو موثرتری ارزشیابی کنند. باید هر بعد عملکرد را به قدر کافی دقیق تعریف کرد تا به اطلاعات منحصر به فردی در رابطه با منبع مربوط دست یافت. از همپوشی با ابعادی که توسط منابع دیگر بهتر ارزیابی شده اند باید اجتناب نمود. نظام ارزشیابی باید بخش های حمایت کننده دوجانبه و هماهنگ را در بر گیرد. باید به هر بخش نقشی محول کرد که برایش مناسب ترین باشد[۱۱۶] (کانه و لاولر، ۱۹۷۸).
کالینز (۲۰۰۷) در یک پژوهش ۵ ساله از میان شرکت های برگزیده فرچون، شرکت هایی را که سود مرکب سهام آنان به سه برابر ارزش بازار رسیده بود را مورد مطالعه قرار داد و به این نتیجه رسید که ۴ خصوصیت شرکتهای با عملکرد بهتر؛ رهبری قوی، توانایی جذب و نگهداری کارکنان، نظم در کار و توانایی استفاده استراتژیک از فناوری می باشد (خانی، ۱۳۸۶).
ر- هدایت و اثر گذاری (رهبری)
در مطالعه ای پژوهشگران به سه نوع رفتار رهبری یا سه شیوه پی بردند که شامل شیوه مستبدانه[۱۱۷]، شیوه
مردم سالارانه[۱۱۸] و شیوه آزاد منشانه[۱۱۹] است. شیوه مستبدانه، رهبری راتوصیف می کند که نوعا به تمرکز قدرت تمایل دارند، شیوه های کار را دیکته می کند و تصمیم های یک جانبه می گیرد، و مشارکت کارکنان در امور را محدود می سازد. روش مردم سالارانه، رهبری را توصیف می کند که کارکنان را در تصمیم گیری ها شرکت می دهد، تفویض قدرت می کند، مشارکت در تصمیم گیری های مربوط به شیوه کار و اهداف و کاربرد بازخورد به مثابه فرصتی برای آموزش کارکنان را تشویق می نماید. شیوه مردم سالارانه را می توان به دو شیوه مشاوره ای و مشارکتی تقسیم بندی نمود. رهبر مردم سالار- مشاوره ای درون دادها را جستجو می کند و به امور و مشکلات کارکنان گوش فرا می دهد لیکن تصمیم نهایی را خود اتخاذ می کند. به این طریق، رهبر مردم سالار- مشاوره ای از درون داد ها به مثابه منبع جستجوی اطلاعات استفاده می کند. رهبر مردم سالار- مشارکتی اغلب به کارکنان اجازه می دهد که در تصمیم گیریها چیزی برای گفتن داشته باشند وی مثابه یک فرد در کنار گروه عمل می کند. بالاخره رهبر آزادمنش که عموماً به کارکنان خود آزادی کامل می دهد تا تصمیم بگیرند و کار خود را به هر نحوی که صلاح می دانند کامل کنند. رفتارهایی که رهبر آزاد منش به نمایش می گذارد شامل فراهم آوردن مواد لازم و پاسخ به سوالات است.
لوین و همکاران[۱۲۰] او در تشخیص اینکه کدام یک از این سه شیوه رهبری کارآمدتر است، سرگردان ماندند. براساس مطالعات انجام گرفته به روی مدیران باشگاه های پسران، به این نتیجه رسیدند که روش مردم سالارانه برای هر معیار عملکردی در مقایسه با دو روش آزاد منشانه و مستبدانه کارا نیست. کمیت کار انجام یافته در هر گروه از رهبران مردم سالار و مستبد برابر است، اما کیفیت کار و رضایت گروه در گروه های مردم سالار بیشتر بود. نتایج به دست آمده نشان می دهد که شیوه رهبری مردم سالارانه می تواند هم کیفیت و هم کمیت مطلوب را داشته باشد. (ساعتچی، ۱۳۸۶).
مطالعات بعدی در مورد شیوه های رهبری مستبدانه و مردم سالارانه، نتایج شاخصی را نشان
می دهند. مثلاً رهبری مردم سالارانه نسبت به رهبری مستبدانه گاهی سطح عملکرد عالی تری داشته است، لیکن در مواقع دیگر عملکرد رهبری مردم سالارانه پایین تر یا برابر با رهبری مستبدانه بوده است. با وجود این وقتی معیار رضایت کارمند را به کار بردند به نتایج همسان بیشتری رسیدند. سطوح رضایت اعضای گروه در رهبری مردم سالارانه عموماً بالاتر از رهبری مستبدانه بوده است (استیفن پی رابینز، ۱۳۸۴؛ به نقل از ، اعرابی).
مرکز تحقیقات میشیگان تحقیقاتی در زمینه رهبری انجام داد و ویژگی های رفتاری رهبران به
گونه ای که بتوان اثربخشی عملکرد را سنجید یا اندازه گیری کرد را تعیین نمود. گروه میشیگان دو بعد را برای رفتار رهبری در نظر گرفتند و آنها را کارمندگرایی[۱۲۱] و تولید گرایی[۱۲۲] نام گذاری کردند. رهبرانی که کارمندگرا بودند بر روابط میان فردی تاکید داشتند، آنها به نیازهای شخصی کارکنان شان توجه می کردند و اختلاف های فردی میان اعضا را قبول داشتند. در مقابل، رهبران تولیدگرا تمایل به تاکید بر جنبه های تخصصی و فنی شغل داشتند و تمام توجه شان به کار گروه بود و به اعضا به عنوان ابزاری برای تامین هدف می نگریستند. نتیجه گیری پژوهشگران میشیگان قویاً به رهبرانی بها می دهد که کارمندگرا هستند. رهبران کارمندگرا می توانستند میزان بهره وری و رضایت شغلی افراد را بالا ببرند اما رهبران تولیدگرا باعث می شدند که میزان بهره وری و رضایت شغلی کارگران کاهش یابد (رفیعی، ۱۳۸۴).
واران بنیس[۱۲۳] پس از مطالعه روی نود نفر از کارآمدترین و موفق ترین رهبران در ایالات متحده پی برد که چهار توانایی مشترک در آنها وجود دارد: آنها دارای عزم راسخ بوده و هدفمند هستند؛ آنها می توانند دیدگاه خود را با عباراتی ساده و روشن بیان کنند تا پیروان شان به سادگی آن را دریابند؛ آنها در مسیر خود دچار لغزش نمی شوند و با جدیت هدف خود را دنبال می کنند و سرانجام اینکه آنان از توانایی های خود آگاهی دارند و بر روی آنها سرمایه گذاری می کنند.
فیدلر و گارسیا[۱۲۴] (۱۹۸۸) تحقیقی در دانشگاه مک گیل به انجام رساندند. بعضی از نتیجه گیری های آنها نشان می دهد که رهبران کاریزماتیک[۱۲۵] دارای هدف آرمانی هستند که می خواهند به آن دست یابند و نیز تعهد فردی بسیار قوی نسبت به تامین آن هدف دارند و از روش های متعارف استفاده نمی کنند، همچنین آنها پر جرأت و دارای اعتماد به نفس هستند و به عنوان عوامل تغییرات اساسی شناخته می شوند نه مدیرانی که به دنبال حفظ وضع موجود هستند (ساعتچی، ۱۳۸۶).
در پژوهشی که با هدف تعیین رابطه بین سبک مدیریت مدیران با کارایی بیمارستان های دانشگاهی شهر اصفهان بر روی ۶۷۶ نفر از مدیران و کارکنان بیمارستان انجام شد نتایج حاکی از آن است که سبک مدیریت مشارکتی بعنوان سبک قالب در جامعه پژوهش از دیدگاه مدیران و کارکنان بوده است در این پژوهش همچنین به بررسی و تحلیل رابطه بین دو متغیر هوش عاطفی و رهبری تحول آفرین پرداخته شده است. جامعه آماری این تحقیق مدیران شرکت های فعال در صنعت ریخته گری شهر قم است. تحلیل اطلاعات حاکی از این است که رابطه بین هوش عاطفی با سبک رهبری تحول آفرین معنادار است. بعلاوه تمامی مولفه های هوش عاطفی با سبک رهبری تحول آفرین رابطه معناداری دارند همچنین تحلیل رگرسیون چند عاملی بیان گر این است که از میان مولفه های هوش عاطفی، خودآگاهی و مدیریت روابط بیشترین تاثیر را در رهبری تحول آفرین دارند (مصدق راد، ۱۳۸۴).
در بررسی ارتباط اثر بخش مدیر و رضایت شغلی کارکنان و پرستاران بیمارستان ها نتایج پژوهش نشان می دهد که بین ارتباط اثر بخش مدیر بیمارستان با کارکنان و پرستاران و رضایت شغلی آنها ارتباط معناداری وجود دارد. نتیجه تحقیق همچنان نشان می دهد که بین نحوه مناسب مبادله پیام و ایجاد شبکه های ارتباطی پویا در سازمان و رضایت شغلی کارکنان و پرستاران ارتباط وجود دارد و مدیر می تواند با ایجاد ارتباط با کارکنان و از طریق ویدئو ، نشریات، اخبار به شکل مستقیم کارکنان را از اخبار و اطلاعات آگاه کند (حسن زاده، ۱۳۸۰).
در یک بررسی که به گرایش کاری یا روابط انسانی مدیران آموزشگاه ها بر اساس مقیاس LPC[126] فیدلر پرداخته شد نتایج زیر به دست آمد:
اکثر مدیران واحدهای آموزشی (۸۹%) گرایش به حسن روابط در محیط های کاری داشته اند در واحدهای آموزشی مورد مطالعه مدیران زن و مرد عموماً از گرایش به حسن روابط برخوردارند و جنسیت تأثیری در گرایش آنها نداشته است. در سه دوره تحصیلی میانگین امتیازات حاکی از گرایش مدیران به حسن روابط است و مقطع تحصیلی تاثیری در گرایش مدیران مدارس مورد بررسی نداشت. تمام مدیران با رشته های تحصیلی مدیریت از گرایش به حسن روابط برخوردار بودند. مدرک تحصیلی مدیر بر گرایش وی تأثیری نداشت و مدیران با مدارک مختلف تحصیلی عموما از گرایش به حسن روابط برخوردار بودند (ترکمندی، ۱۳۷۹).
روش کار
مقدمه:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 09:51:00 ب.ظ ]




نوع شیاربازکن

عرض دستگاه
(CM)

عرض‏کار هر شیاربازکن
(CM)

عرض‏کار
(CM)

تعداد شیاربازکن

نوع موزع

تعداد موزع

توان مورد نیاز (HP)

خنجری

۲۲۵

۷۵

۳۰۰

۴

دیسکی‏عمودی

۴

۷۵

شکل ۳-۴ دستگاه ردیف‏کار کودکار-بذرکار نیوماتیک ذرت

۳-۳-۱ تنظیم میزان مصرف نهاده‏ها (بذر ذرت و کود)

رقم بذر ذرت مورد کاشت سینگل کراس ۷۰۴ با قدرت جوانه‏زنی ۹۸ درصد و خلوص ۹۷درصد به میزان ۲۵ کیلوگرم در هکتار جهت کاشت مورد استفاده قرار گرفت. کود سوپر فسفات تریپل (۴۸% P2O5) 150 کیلوگرم در هکتار و اوره (N46%) 300 کیلوگرم در هکتار مورد استفاده قرار گرفت. کود فسفات به‏طور کامل به صورت پایه و کود ازت در سه مرحله به‏صورت تقسیط ۱۰۰ کیلوگرم در مرحله کاشت، ۱۰۰ کیلوگرم در مرحله ۶ الی۸ برگی و ۱۰۰ کیلوگرم در مرحله شکل گیری بلال داده شد (جهان‏بان و لطفی‎فر، ۱۳۹۰).
در کالیبراسیون ردیف‏کار نیوماتیک یونیسم برای کاشت بذر به میزان ۲۵ کیلوگرم در هکتار از صفحه بذر ۲۴ سلولی استفاده شد، موقعیت زنجیر و چرخ‏دندانه بر روی A2 (محور بالایی، چرخ دنده شماره دو)، Z2 (محور پائینی، چرخ دنده شماره دو) و چنگک‏ها در موقعیت مناسب تنظیم شد که در شکل (۳-۵) نشان داده شده است. در کالیبراسیون بذرکار کودکار جیران صنعت برای کاشت کود به میزان ۱۰۰ کیلوگرم کود اوره (۴۶% N) + 150 کیلوگرم کود سوپر فسفات تریپل (۴۸% P2O5) سطح تماس شیار غلتک‎های موزع روی عدد ۸، دریچه اندازه کود رروی ۲ و دریچه خروجی روی ۱ کالیبره شد. برای تعیین میزان بذر کاشته شده در هر مترمربع از رابطه (۳-۳) استفاده شد (برزگر و همکاران، ۲۰۰۴).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

Spsm =( (۳-۳)
که در این رابطه:
Spsm: تعداد بذر کاشته شده در مترمربع
Q: مقدار ریزش توسط هر ماشین کاشت بر حسب کیلوگرم در هکتار
W: وزن هزار دانه گندم برحسب گرم

شکل ۳-۵ موقعیت زنجیر و چرخ‎دنده دستگاه ردیف‏کار نیوماتیک ذرت

۳-۴ عملیات داشت و آبیاری

به منظور مبارزه باعلف‏های هرز در مرحله ۶ الی ۸ برگی از علف‏کش توفوردی[۷۶] و کروز[۷۷] هر کدام به میزان ۲ لیتر در هکتاردر دو نوبت جداگانه بوسیله سمپاش فرغونی با نازل دستی بلند سمپاشی گردید.

۳-۴-۱ اندازه‏گیری مقدار آب آبیاری

جهت اندازه‏گیری میزان دبی آب آبیاری در این طرح از دو کنتور آب با اندازه ۵۴/۲ سانتی‏متر استفاده شد که به‏وسیله یک شیلنگ با قطر ۸/۵ سانتی متر و یک سه راهی به یک پمپ کف‏کش (با توان ۷۵/۰ کیلووات) با قطر خروجی ۸/۵ سانتی‏متر آب به کرت‏ها انتقال داده شد. جهت دقت در میزان آب ورودی به کرت‏ها زمان قطع آب آبیاری قبل از انجام آبیاری از رابطه (۳-۴) با ۳ تکرار در تیمارها محاسبه و میانگین آن به اضافه میزان آب مورد نیاز گیاه اعمال گردید. (مصطفی‏زاده و فرزام‏نیا، ۱۳۷۹؛ شایان‏نژاد، ۱۳۸۵).
(۳-۴) T= Tad+ Tre– dTr
که در این رابطه:
T: زمان قطع جریان ورودی به کرت (دقیقه)
Tad: زمان پیشروی تا انتهای کرت (دقیقه)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 09:51:00 ب.ظ ]




تورم، نوسانات نرخ بهره و سطح فعالیت‌های اقتصادی (بعنوان عوامل موثر اقتصاد کلان) و برخی شاخص‌های اقتصاد خرد مورد بررسی قرار گرفته‌اند. طبق گزارش ارائه شده از سوی بانک مرکزی برزیل، مطالبات معوق و هزینه‌های بالای عملیاتی اصلی‌ترین عوامل نرخ حاشیه سود بانکی بالا در این کشور است.
طبق این گزارش، برای یک نمونه، شامل ۱۷ بانک تجاری، بطور متوسط وام‌های معوق ۳۵ درصد و هزینه‌های عملیاتی ۲۲ درصد نرخ حاشیه سود بانکی برزیل توضیح می‌دهند. بانک مرکزی برزیل، در این گزارش بیشتر مبتنی بر مشخصه‌ های حسابداری عمل کرده است تا یک روش‌شناسی اقتصادی. از این رو، محققان در این مطالعه، در پی فراهم آوردن یک پایه اقتصاد سنجی برای عوامل تعیین کننده نرخ حاشیه سود بانکی هستند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نتایج این مطالعه حاکی از آن است که، نرخ حاشیه سود بانکی در برزیل طی سال‌های اخیر روند نزولی را طی می‌کند. شرایط اقتصاد کلان پایدار، از مهمترین عوامل موثر بر کاهش نرخ حاشیه سود بانکی در این دوره زمانی است. مشخصه مهم نرخ حاشیه سود بانکی در برزیل، نوسانات بسیار زیاد ان در بین بانک‌های مختلف است. دلیل اصلی این موضوع هم حالت انحصاری حاکم بر بانک‌های برزیل است که به برخی بانک‌ها اجازه می‌دهد هزینه‌های عملیاتی خود را بسیار بالاتر از دیگر بانک‌ها نگه دارندو منجر به نرخ حاشیه سود بانکی بالاتری شوند.
محققان با بهره گرفتن از داده‌های تلفیقی برای ۱۴۲ بانک، برای دوره زمانی فوریه ۱۹۹۷ تا نوامبر ۲۰۰۲ تخمین‌های اقتصاد سنجی را ارائه داده‌اند. این تحمین‌ها نشان دهنده آناست که همبستگی شدیدی بین شرایط اقتصاد کلان شامل نرخ تورم، ثبات اقتصادی و تغییرات نرخ ارز و مشخصه‌ های مهم بانکی شامل نرخ ذخیره قانونی، هزینه‌های عملیاتی و مطالبات معوق که تعیین کننده نرخ حاشیه سود بانکی است وجود دارد. با وجود کاهش نرخ حاشیه سود بانکی هنوز این نرخ در برزیل نسبت به استاندارد بین‌المللی در سطح بسیار بالائی قرار دارد.
۲-۱۵-۳- ملاچیلا و چیروا[۱۴] (۲۰۰۲)
این مطاعه تاثیر اصلاحات بخش مالی را بر روی نرخ حاشیه سود بانکی در نظام بانکی مالاوی[۱۵] مورد بررسی قرار می‌دهد. برنامه اصلاحات مالی در سال ۱۹۸۹ در این کشور آغاز شد. بانک مرکزی در قوانین خود تجدید نظر کرده و برای رقابتی‌تر شدن نظام بانکی، ابزارهای ورود این بخش را مهیا کرد. در سال ۱۹۹۴ با اتخاذ رژیم ارزی شناور، اصلی‌ترین گام جهت اصلاحات مالی برداشته شد. هدف محققان در این تحقیق، بررسی تاثیر اصلاحات مالی بر روی نرخ حاشیه سود بانکی است.
درمالاوی، همانند دیگر کشورهای آفریقائی، آزادسازی مای تحت عنوان کلی‌تر برنامه تعدیل ساختاری اعمال شد. آزادسازی مالی بصورت نوعی، نه تها شامل عدم اعمال کنترل بر روی نرخ بهره و حذف محدودیت‌های اعتباری می‌شود، بلکه خود مستلزم اصلاحات ساختاری در خور توجهی است؛ که شامل وضع قوانین جدید، اصلاح قوانین حاکم بر بخش مالی، خصوصی‌سازی و تجدید ساختار بانک‌ها و اتخاذ ابزارهای غیر مستقیم برای اعمال سیاست‌های پولی است.
انتظاری که از اصلاحات در نظام مالی می‌رود، افزایش درکارائی آن است که غالباً در همگرائی نرخ سود واسطه‌گری مالی با کشورهای توسعه یافته متجلی می‌شود.
نتایج این بررسی نشان می‌دهد که در دوره بعد از آزادسازی مالی، نرخ حاشیه سود بانکی افزایش یافته است. دلایل صعودی بودن نرخ حاشیه سود، روند رو به رشد هزینه‌های عملیاتی، وجوه معطل برای مطالبات مشکوک‌الوصول، مالیات‌های مالی شامل نرخ ذخیره قانونی، نرخ تنزیل مجدد و تورم بالا و بسیار پرنوسان می‌باشد. این یافته بیانگر این مطلب است که آزادسازی مالی به بهبود چندانی در ارائه خدمات مالی منجر نشده است. ولی متوسط سهم بازاری بانک‌های تجاری و درجه قدرت انحصاری آنها با آزادسازی مالی و ورود بخش خصوصی به این حوزه کاهش یافته است. تحلیل‌های اقتصاد سنجی نشان می‌ دهد، نرخ حاشیه سود بانکی بصورت معناداری در دوره بعد از آزادسازی مالی افزایش یافته است.
اگرچه بدلیل ورود بانک‌های جدید، سهم بازاری بانک‌های قدیمی‌تر کاهش یافته است ولی آن بانک‌ها قدرت انحصاری خود در تعیین نرخ سود تسهیلات و سپرده‌ها را به نحوی بکار می‌گیرند که به ضرر سپرده‌گذاران و دریافت‌کنندگان تسهیلات تمام شود. دلیل این امر آن است که بانک‌ها و موسسات مالی جدیدالورود به لحاظ اندازه، آنقدر بزرگ نیستند که رقیب جدی برای بانک‌های قبلی باشند. نتایج اقتصاد سنجی نشان می‌دهد که نرخ حاشیه سود نسبت به درجه تمرکز بازار کشش‌پذیر است.
شواهد حاکی است، دو ابزار اصلی اعمال سیاست‌های پولی یعنی نرخ ذخیره قانونی و نرخ تنزیل مجدد، از عوامل موثر بر افزایش نرخ حاشیه سود بانکی هستند. اگرچه نرخ حاشه سود بانکی نسبت به نرخ تنزیل مجدد، هزینه‌های تامین مالی وجوه خود را به مشتریان خود انتقال می‌دهند. فقدان موسسات بیمه کننده سپرده‌ها، محدودیت‌های مقرراتی و ظرفیت‌های ناکارآمد نظارتی، وجود درصدبالائی از سپرده‌ها بصورت سپرده‌های قانونی را توجیه می‌کند که هدف آن حمایت از سپرده گذاران است. حال آنکه، سپرده گذاران و دریافت کنندگان تسهیلات از این نسبت بالای نرخ ذخایر قانونی، بصورت نوعی مالیات ضمنی و در قالب نرخ حاشیه سود بانکی بالاتر، متضرر می‌شوند.
برخی رهنمودهای سیاستی این مطالعه عبارتند از: اولا بدلیل حساسیت نرخ حاشیه سود بانکی به قدرت انحصاری (درجه تمرکز بازار)،‌برای تغییر معنادار در ساختار بازار بایستی در کنار تاسیس بانک‌ها وموسسات داخی که قدرت چندانی ندارند، به بانک‌های قدرتمند خارجی و بین‌المللی اجازه فعالیت داد تا با شکستن قدرت انحصاری بانک‌های قدیمی‌تر منجر به کاهش نرخ حاشیه سود شوند، ثانیاً خصوصی‌سازی بانک‌های دولتی و نیمه دولتی ایجاد رقابت بین بانک‌های موجود و جدید‌الورود را تسهیل خواهد کرد. سوم اینکه، مقابله جدی با تورم بالا و کاهش نرخ ذخیره قانونی باید در سرلوحه وظایف بانک مرکزی قرار گیرد.
۲-۱۵-۴- جایار من و شارما[۱۶](۲۰۰۳)
نرخ حاشیه سود بانکی در کشورهای جزایر اقیانوس آرام،‌در مقایسه با یک کشور توسعه یافته بسیار بالاست. علی‌رغم اعمال اصلاحات در بخش مالی، به جهت ارتقاء رقابت در این بخش، نرخ حاشیه سود بانکی بجای کاهش، روند افزایشی به خود گرفته است. در این بررسی عوامل موثر بر نرخ حاشیه سود بانکی در کشور فیجی مورد بررسی قرار می‌گیرد.
بدلیل فقدان داده‌های سری زمانی (بصورت سالانه یا فصلی) برای کشور فیجی، محققان جهت بررسی عوامل موثر بر حاشیه سود نتوانسته‌اند از یک رهیافت اقتصاد سنجی نظام‌مند استفاده کنند. از این رو،‌با بهره گرفتن از یک روش حسابداری به بررسی عوامل موثر بر حاشیه سود پرداخته شده است. آنچه مبرهن است این است که، نرخ حاشیه سود در کشورهای جزایر اقیانوس آرام و از جمله فیجی بالا بوده و تفاوت فاحشی با نرخ مشابه کشورهای توسعه یافته دارد.
برای صنعت بانکداری در حالت کلی، بعد از کسر مالیات، حاشیه سود[۱۷] سهم قابل توجهی از اندازه حاشیه سود بانک می‌باشد. بطوری که سهم آن از حاشیه سود از ۴۹درصد در سال ۱۹۹۹ به ۷۶درصد در سال ۲۰۰۲ رسیده است.
حال آنکه، هزینه‌های عملیاتی و مطالبات معوق بانکی از دلایل اصلی نرخ حاشیه سود بانکی بوده و سهم آنها در دوره مورد بررسی ثابت مانده است. این مطالعه نشان می‌دهد، زمانی که درآمد صنعت بانکداری از منابع غیر بهره‌ای، بخش قابل توجهی باشد؛ هرگونه افزایشی در نرخ حاشیه سود که ناشی از دلایل فوق‌الذکر باشد برای این دوره زمانی، موضوعیت ندارد. حال آنکه مطالعه دیگری که اخیرا صورت گرفته است این مسئله را به گونه‌ای دیگر جلوه می‌ دهد. طوری که حاشیه سود بخش قابل توجهی از نرخ حاشیه سود را به خود اختصاص نمی‌دهد. حال آنکه، افزایش هزینه‌های مدیریتی و افزایش وجوه کنار گذاشته شده برای پاسخگویی به نکول تسهیلات اعطائی، قسمت عمده افزایش نرخ حاشیه سودرا توضیح می‌دهد.
با توجه به روند مشاهده شده حاشیه سود در فیجی، می‌توان بانک‌های این کشور را به ۲ دسته تقسیم‌بندی کرد:
نخست بانک‌هائی که در طی دوره مورد بررسی، کاهش حاشیه سود داشته‌اند و دسته دوم بانک‌هائی که با افزایش این نرخ مواجه بوده‌اند. وجه مشترک این دو دسته از بانک‌ها این است که سهم حاشیه سود از نرخ حاشیه سود طی دوره زمانی مورد برسی افزایش یافته است.
نظام بانکی فیجی یک بازار کاملاً انحصاری است؛ از این رو، بانک‌های فعال در آن، قدرت فراوانی برای به حداکثر رساندن سود دارند.
۲-۱۶- جمع‌بندی و خلاصه فصل
هدف از ارائه این فصل بررسی مبانی نظری موضوع، یعنی عوامل اثرگذار بر روی نرخ حاشیه سود بانکی بود که با جمع‌بندی بنیان‌های تئوریک مشخص می‌شود با دخالت دولت در بازار تسهیلات و سپرده‌ها واعمال نظارت‌های متعارف شبکه بانکی مانند نرخ ذخیره قانونی، ملی کردن شبکه بانکی و در نتیجه افزایش هزینه‌های عملیاتی به دلیل کاهش کارایی، تعیین سقف و کف نرخ‌های بهره (سرکوب مالی) و اعطای تکلیفی اعتبارات بانک‌ها را به جبران این هزینه‌ها وا می‌‌دارد که بانک‌ها با افزایش در نرخ حاشیه سود بانکی به ضرر وارده واکنش نشان می‌دهند. با مشاهده این عکس‌العمل و افزایش بهای تمام شده وجوه برای سرمایه‌گذاری، نظریه پردازان با ارائه مفهوم آزادسازی سعی کردند با ایجاد رقابت بین شبکه بانکی به کاهش نرخ حاشیه سود بانکی اقدام کنند.
به لحاظ سوال اصلی تحقیق، یعنی عوامل اثرگذار بر حاشیه سود بانکی، با جمع‌بندی مبانی ارائه شده این نتیجه می‌گیریم که تمامی فرضیات مطالعه یعنی تاثیر مثبت شاخص تمرکز صنعت بانکداری،‌ نرخ تورم، هزینه‌های عملیاتی، بر روی حاشیه سود بانکی با مبانی نظری مورد تائید قرار می‌گیرد که به لحاظ منطقی، روابط اقتصادی آنها مورد تائید قرار می‌گیرد.
به لحاظ تبعات نرخ حاشیه سود بانکی هم مبنای تئوریک بیانگر این مطلب است که بالا بودن حاشیه سود، بر روی سرمایه‌گذاری و در نتیجه رشد اقتصادی تاثیر مخربی به همراه دارد.
نتیجه اینکه چون بالا بودن نرخ حاشیه سود بانکی بر رشد اقتصادی و در نتیجه برای رفاه اجتماعی مضر است از این رو بایستی به شناسایی عوامل اثرگذار بر آن به لحاظ مبانی اقتصادی بپردازیم تابا کنترل این اجزاء که شامل نرخ ذخیره قانونی، هزینه‌های عملیاتی، نسبت مطالبات معوق، نرخ تنزیل مجدد، تورم و قدرت انحصاری بانک‌هاست. به کاهش نرخ حاشیه سود بانکی مبادرت ورزیم.
با در نظر گرفتن شاخص‌های اقتصادی عمق مالی و نرخ حاشیه سود بانکی، بعنوان معیار بهبود کارائی نظام مالی و نظام بانکی، به نظر می‌رسد برنامه‌های آزادسازی مالی در ایجاد رقابت و کارائی چندان موفق نبوده‌اند. با توجه به اثرات نامطلوب بالا بودن نرخ حاشیه سود در سطوح خرد و کلان ضرورت بسترسازی برای ایجاد اقتصاد بازار و تعیین نرخ‌های سود سپرده و تسهیلات در بازارهای اعتباری به صورت غیر دستوری و با بهره گرفتن از مکانیزم عرضه و تقاضا اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد.
توفیق در انجام اصلاحات مالی، در گرو افزایش یا کاهش مکانیکی در نرخ‌های بهره کنترل شده نیست، بلکه الزامات دیگری برای اصلاحات بخش مالی و رابطه دولت با اقتصاد نیز لازم است و از طریق کاهش حاکمیت دولت (بالاخص بر واسطه‌های مالی)، اصلاح مناسبات دولت با بخش خصوصی و بانک مرکزی، کنترل تورم، اتکا به ابزارهای پولی غیر مستقیم و اصلاحات لازم در بخش فیزیکی اقتصاد، باید کوشش شود تا در صورت لزوم، زمینه افزایش در نرخ‌های بهره و در نهایت سپردن بازار پول به نیروهای بازار فراهم گردد.
به عبارت دیگر، هر چند با آزادسازی مالی در بسیاری موارد، کارائی نظام بانکی بهبود نیافته است، ولی در مواردی شاهد بودیم که در کشورهای با ثبات اقتصادی (از لحاظ رشد GNP و تورم) این آزادسازی‌ها موفق بوده‌اند. از این رو، در رابطه با فرضیات مورد لحاظ این مطالعه، تلاش در جهت کاهش سهم سپرده‌ها و انحصار زدائی نظام‌های مالی برای کاهش نرخ حاشیه سود بانکی به تنهایی، به لحاظ تئوریک به اشکالاتی بر می‌خورد. بنابراین، جهت اعمال این اصلاحات باید تعدیلات دیگری بر روی دیگر عوامل موثر بر نرخ حاشیه سود مانند نرخ ذخیره قانونی، نرخ تورم و ثبات محیط اقتصاد کلان صورت پذیرد، تارقابتی شدن نظام مالی بتواند به اصلاحات این بخش کمک کند. همچنین، به صورت مختصر درجه آزادی و نحوه تعیین نرخ حاشیه سود توسط بانک‌ها تبیین شد. بنابراین، نمی‌توان نرخ حاشیه سود بانکی در ایران را کاملا دستوری تلقی کرد.
فصل سوم
روش‌شناسی و مدل تحقیق
۳-۱- مقدمه
دلایلی که می‌توان برای انتخاب الگو مورد استناد قرار داد به شرح زیر است. نخست اینکه، الگویی که بتواند همه متغیر‌های اثر‌گذار به لحاظ نظری و تجربی یک جا جمع کند به عنوان کامل‌ترین الگو خواهد بود. چرا که این الگو به دلیل جامع بودن نقش همه متغیر‌های مطرح شده در عالم تئوری و عملی را بررسی می‌کند. دوم اینکه، در اکثر مطالعات صورت گرفته از الگوی پایه‌ای هو و ساندز یعنی همین الگو استفاده شده است که به لحاظ جامعیت به کارگیری نیز مورد تایید می‌باشد و از همه مهم‌تر اینکه، چون در تحقیق حاضر این الگو می‌تواند پاسخ‌گوی سئوالات تحقیق و بررسی صحت فرضیات باشد، انتخاب شده است. چرا که ممکن است الگویی به لحاظ روش‌شناسی و الگوسازی بسیار مطلوب باشد ولی در مطالعه ما قابلیت پاسخ‌گویی نداشته باشد که چنین الگویی قابل قبول نخواهد بود. در مورد پاسخ‌گو بودن الگو به سئوالات تحقیق روش کار به گونه است که با تخمین پارامتر‌های هر یک از متغیرهای الگو که در حقیقت همان سئوالات فرضیات است، در صورتی که این پارامترها به لحاظ آماری معنادار بودند، فرضیات را پذیزا خواهیم بود در غیر این صورت رد می‌شوند.
۳-۲- اهداف تحقیق
شناسایی عوامل موثر بر ارتقاء کارایی نظام بانکی در بانک انصار مهم‌ترین هدف این است. با توجه به نظریه‌های اقتصادی، اقتصادی بدون نظام بانکی توسعه یافته دور از انتظار است، از آنجایی که رشد اقتصادی به عنوان یکی از مهم‌ترین شاخص‌های توسعه اقتصادی و ارتقاء سطح رفاه جامعه مطرح است؛ عوامل تسهیل کننده آن بسیار ارزشمند است. نظام بانکی کارآمد بهای تمام شده وجوه اقتصادی که بایستی صرف پس‌انداز و در نهایت تشکیل سرمایه شود را کاهش می‌دهد و به انباشت سرمایه کمک می‌کند و متقابلا نظام بانکی ناکارآمد به دلیل اینکه سپرده‌گذاری در آن مطلوبیتی ندارد، نمی‌توان منابع لازم جهت تشکیل سرمایه را تامین کند و یا با نرخ‌های بالای سود تسهیلات، سرمایه گذاران بالقوه را به سوی بازارهای دیگر مالی و بازارهای غیر رسمی سوق می‌دهد؛ اگر در اقتصاد بازار‌های مالی توسعه یافته باشند این ناکارایی نظام بانکی را بازارهای مالی دیگر جبران می‌کنند و باعث رونق چنین بازارهایی می‌شود، در غیر این صورت این تقاضاها به سوی بازارهای غیر رسمی سرازیر می‌شوند و باعث رونق آنها می‌شود. در بازارهای غیر رسمی نیز به دلیل عدم تقارن اطلاعات مشکلات مبتلا به اقتصاد یعنی مخاطرات اخلاقی و گزینش نامناسب حاکم است که نتیجه هر دو دوری از کارایی اجتماعی است.
بنابراین نظام بانکی سالم باعث ارتقاءکارایی اجتماعی و رشد اقتصادی می‌شود، کارایی را گاهاً با تفاوت بین نرخ سود دریافتی و نرخ سود پرداختی نظام بانکی اندازه‌گیری می‌کنند که اصطلاحا به آن نرخ حاشیه سود بانکی گفته می‌شود که هر چه کوچکتر بودن این نرخ بیانگر نظامی کارامد است. اگر بتوان عوامل مؤثر بر این نرخ را شناسایی کرد، قادر خواهیم بود با کنترل اجزای مؤثر بر آن به کاهش این نرخ و ارتقاء کارایی نظام بانکی کمک کرد.
۳-۳- سئوالات و فرضیات تحقیق
سئوال اصلی تحقیق حاضر، بررسی عوامل موثر بر نرخ حاشیه سود بانکی در بانک انصار و تعیین اهمیت این عوامل است که در قالب فرضیات زیر مطرح می‌شود:
هر چه نسبت معوق و سررسید گذشته بانک‌ها به کل وام‌های نظام بانکی افزایش یابد، نرخ حاشیه سود افزایش می‌یابد.
هر چه نسبت هزینه‌های عملیاتی به کل وام‌های نظام بانکی افزایش یابد، نرخ حاشیه سود افزایش می‌یابد.
هر چه سهم هر بانک تجاری از بازار سپرده‌ها افزایش یابد، نرخ حاشیه سود افزایش می‌یابد.
هر چه نظام بانکی متمرکز‌تر باشد، نرخ حاشیه سود افزایش می‌یابد.
هر چه نرخ ذخیره قانونی افزایش یابد، نرخ حاشیه سود افزایش می‌یابد.
هر چه شاخص تولیدات صنعتی افزایش یابد، نرخ حاشیه سود کاهش می‌یابد.
هر چه نرخ تورم افزایش یابد نرخ حاشیه سود بانکی افزایش می‌یابد.
به لحاظ روش شناسی، اگر پارامترهای هر یک از متغیرهای درون الگو، معنی‌دار شوند به معنای پذیرش فرضیه مورد نظر است و در غیر این صورت به معنای رد فرضیه است.
۳-۴- تعاریف متداول از نرخ حاشیه سود بانکی
نرخ حاشیه سود بانکی، دارای تعاریف وسیع و محدود می‌باشد که طبعا بسته به تعریف ارائه شده، نحوه محاسبه متفاوتی خواهد داشت. در این بخش تعاریف وسیع و محدود نرخ حاشیه سود بانکی را ارائه داده و تعریف مورد استفاده در این بررسی را به همراه ذکر دلیل انتخاب آن ارائه می‌دهیم.
در مطالعه حاضر، نحوه محاسبه نرخ حاشیه سود بانکی بصورت تعریف محدود و SPNo خواهد بود. زیرا اولا نحوه گزارش دهی مالی در نظام بانکی کشور فقط امکان نرخ حاشیه سود بانکی به این صورت را میسر می‌سازد و ثانیا در اکثر تحقیق‌های صورت گرفته نیز این تعریف استفاده شده است به علاوه، به احتمال زیاد همبستگی بسیار بالائی بین این نرخ‌ها وجود دارد و هر یک از تعاریف ارائه شده می‌تواند نماینده مناسبی از بقیه روش‌های محاسبه نرخ باشد.
۳-۵- سناریو‌های مختلف محاسبه نرخ حاشیه سود بانکی در ایران
محاسبه دقیق نرخ حاشیه سود بانکی در ایران نیازمند اطلاعات ذیل است:
حجم تسهیلات اعطائی به هر بخش از اقتصاد و نرخ سود تسهیلات پرداختی. یعنی چه حجمی از تسهیلات با چه نرخ سودی پرداخت شده است.
حجم سپرده های سرمایه‌گذاری مدت‌دار و نرخ سود سپرده‌های مدت‌دار. بعبارت دیگر چه حجمی از سپرده‌ها با چه نرخ سودی جذب بانک‌ها شده است.
از آنجائی که نرخ سود تسهیلات همواره بصورت یک فاصله (حداقل و حد اکثر) اعلام می‌شوند، مشخص نیست که چه حجمی از تسهیلات با چه نرخ سودی اعطا شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 09:51:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم