پروژه های پژوهشی دانشگاه ها درباره تأمین اجتماعی و رفاه عمومی از منظر امام خمینی- فایل ۲ – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
امام صادق علیهالسلام: خَمسُ خِصالٍ مَن فَقَدَ واحِدَهً مِنهُنَّ لَم یزَل ناقِصَ العَیشِ زائِلَ العَقلِ مَشغولَ القَلبِ؛ فَأَوَّلُها: صِحَّهُ البَدَنِ، وَالثّانِیهُ: الأَمنُ، وَالثّالِثَهُ: السَّعَهُ فِی الرِّزقِ. . . ؛
پنج ویژگیاند که هر کس یکی از آنها را نداشته باشد، همواره زندگیاش کاستی دارد، عقلش زوال میپذیرد، و دلش دغدغه دارد؛ یکم تندرستی، دوم امنیت، سوم گشایشِ روزی، . . . .
فقر ریشه انواع فساد و تباهی است که ناآرامیهای روحی و جسمی در سطوح فردی و اجتماعی از آن زاییده میشود.
امام علی علیهالسلام: إنَّ الفَقرَ مَذَلَّهٌ لِلنَّفسِ، مَدهَشَهٌ لِلعَقلِ، جالِبٌ لِلهُمومِ؛ (شرح غررالحکم و دررالکلم، ج ۲۰ ص ۴۹۸).
هر آینه فقر، خواری جان است و مایه سرگشتگی عقل و فراهم آورنده اندوه.
بدین سان، فقر تهدیدی جدّی برای ارزشهای جامعه دینی است که ثبات آن را از میان میبرد، همانند طوفانی که در روزی بادخیز، علفهای خشک را به هوا بپراکَند.
امام علی علیهالسلام: ضَرورَهُ الفَقرِ تَبعَثُ عَلی فَظیعِ الأَمرِ؛(شرح غررالحکم و دررالکلم، ج ۲۰).
ناچاری فقر، انسان را به کار[های] زشت و وحشتانگیز وا میدارد.
آیا در بیان مفسدههای فقر، کلامی رساتر از احادیث شریف، از جمله گفتارهای رسول امین صلیاللهعلیهوآله یافت میشود؟ همچون:
«کادَ الفَقرُ أن یکونَ کُفراً؛(علامه مجلسی، بحارالنوار ، ص ۲۴۷)
نزدیک است که فقر به کفر بینجامد»
احادیث با این مضمون بسیارند و در مجموع، بر این حقیقت دلالت میکنند که هر کس نیازمندیهای زندگی مادّیاش را برطرف نکند و از پسِ تأمین دنیای خویش برنیاید، زندگانی معنویاش را نیز از کف میدهد و جهان آخرتش را هم تأمین نمیکند.
این در حالی است که راهبران این دین و امامان پاک، مردم را از بلای بزرگ فقر برحذر میداشتند و به ایشان تأکید میکردند که در ورطه واپس ماندگی اقتصادی نیفتند؛ و خود، از مصیبت فقر به خداوند پناه میبردند و از آن بزرگِ برتر یاری میجُستند.
حضرت علی علیه السلام: اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ أن أفتَقِرَ فی غِناکَ؛(نهج البلاغه ص ۵۲۷)
بار خدایا! هر آینه به تو پناه میجویم از این که در [سایه ]توانگریات، دچار فقر شوم.
امام باقر علیهالسلام: اللّهُمَّ … لا تَرزُقنی رِزقا یطغینی ولا تَبتَلِنی بِفَقرٍ أشقی بِهِ مُضَیقا عَلَی، أعطِنی … مَعاشا واسِعا هَنیئا مَریئا فی دُنیای، ولا تَجعَلِ الدُّنیا عَلَی سِجنا؛(شیخ کلنی، الکافی ج ۲)
بار خدایا … مرا روزیای مده که سرکشم سازد و به فقری دچارم مکن که به سببِ ابتلا در تنگنا به تیره بختی افتم … مرا در دنیایم زندگانی گشاده و شیرین و گوارا عطا فرما و دنیا را زندانِ من مساز. (محمدی ری شهری، ۱۳۸۴، ۱۸۵- ۷۰).
۲-۲- تامین اجتماعی ورفاه عمومی در اسلام ازمنظرامام خمینی(رحمه الله علیه)
امروزه اهمّیت «تامین اجتماعی ورفاه عمومی» و نقش بارز آن در بنا نهادن جامعهای آرمانی، بر هیچ کس پوشیده نیست تا آنجا که میتوان آن را از اولویتهای دنیای امروز دانست، اولویتی که بر اساس آن بسیاری از محاسبات و معادلات جهانی شکل میگیرد. جست و جو در متون اسلامی در این زمینه، نشان میدهد که اسلام در پرداختن به مسائل و مباحث مربوط به تامین اجتماعی ورفاه عمومی، از همه مذاهب و مکاتب دیگر پیشی گرفته است.
اسلام، ذاتا، شیوهای برای توسعه و تکامل؛ برنامهای برای تأمین نیازهای مادّی و معنوی انسان؛ و طرحنامهای جهت برآوردن خواستههای دنیایی و آخرتی او است، به گونهای که از رهگذر آن، انسانیت بتواند به جایگاه نمونه و سعادتمندانه حیات بشری ارتقا یابد، همانسان که حضرت امام علی(علیهالسلام) آفاق آن را رسم فرموده و در این چشم انداز به تصویر کشیده است:
«اِعلَموا عِبادَ اللهِ، أنَّ المُتَّقینَ ذَهَبوا بِعاجِلِ الدُّنیا وآجِلِ الآخِرَهِ، فَشارَکوا أهلَ الدُّنیا فی دُنیاهُم، ولَم یشارِکوا أهلُ الدُّنیا فی آخِرَتِهِم؛ سَکَنُوا الدُّنیا بِأَفضَلِ ما سُکِنَت، وأکَلوها بِأَفضَلِ ما اُکِلَت، فَحَظوا مِنَ الدُّنیا بِما حَظِی بِهِ المُترَفونَ، وأخَذوا مِنها ما أخَذَهُ الجَبابِرَهُ المُتَکَبِّرونَ، ثُمَّ انقَلَبوا عَنها بِالزّادِ المُبَلِّغِ وَالمَتجَرِ الرّابِحِ؛(نهج البلاغه، نامه ۲۷)
ای بندگان خدا! بدانید که تقواپیشگان هم در این دنیای زودگذر و هم در جهان آینده آخرت سود برند. با اهل دنیا در دنیایشان شریک شدند، در حالی که اهل دنیا در آخرت آنان شریک نشدند. در دنیا در بهترین مسکنها سکنا گزیدند و از بهترین خوراکیها تناول کردند. از دنیا بهره بردند آنسان که اهل ناز و نعمت بهرهمند شدند؛ و از آن کامیاب گشتند، آن چنان که گردنکشان خودکامه کام گرفتند. آن گاه، با ره توشهای که آنان را به مقصد رساند و با تجارتی سودبخش، از این دنیا گذشتند». (نهج البلاغه، نامه ۲۷)
در نگاه اسلام، جهانبینی مادّی نمیتواند به نیازهای واقعی انسان پاسخ گوید، هر چند که صدها شاخص دیگر را به شاخصهای توسعه بیفزاید؛ این نوع نگرش قادر نیست جامعه انسانی را به قلّه مطلوبش رهنمون گردد. بشریت برای دستیابی به توسعه همه جانبه، راهی ندارد جز آن که شیوه خدایی دین را پی گیرد که بر پایه شناخت واقعی انسان و درک نیازهای فطری او استوار است.
در پرتو این نگرش، ویژگی نخست توسعه اسلامی، فراگیری و شمول آن در دایره همه ابعاد حیات انسان است. دیگر اجزای این بنا نیز بر همین پایه استوارند و بازگشتِ دیگر ویژگیهای توسعه اسلامی نیز به همین ویژگی است.
وابستگى کشورهاى توسعهنیافته به کشورهاى قدرتمند صنعتى نه تنها امنیت خارجى آنها را تهدید مىکند بلکه امنیت داخلى آنها را هم به مخاطره مىافکند. تهدید نرم اقتصادى به الگوهاى رفتارى اقتصادى یا اقدامات اقتصادى غیر خشونت آمیزى گفته مىشود که از سوى بازیگر یا بازیگرانى مشخص علیه بازیگر یا بازیگران مشخص دیگرى از طریق اقناع یا القا به کار گرفته شده، امنیت ملى آنان را با خطر مواجه مىکند. بنابراین در حوزه اقتصادى هرگونه اقدام سیاسى، فرهنگى و اقتصادى از جانب دشمن که عدم توانایى دولت در تأمین نیازها و رفاه اقتصادى مردم را القا کند و نیز اقداماتى که الگوى توسعه غیربومى را حاکم سازد یا فرهنگ حاکم بر اقتصاد را به گونهاى مغایر با مبانى ارزشى تغییر دهد و موجب رسوخ نظریههاى جدید اقتصادى مبتنى بر لیبرالیسم شود، در زمره تهدیدهاى اقتصادى محسوب مىگردد. تهدیدهاى اقتصادى به تهدیدهایى گفته مىشود که هدف یا ابزار آن اقتصادى باشد. به علت همین تهدیدهاى اقتصادى بود که امام راحل به استقلال اقتصادى اهمیت مىدادند و منظورشان از استقلال اقتصادى همانا برچیده شدن بساط غارتگرى و چپاولگرىهاى استعمار و وابستگان سرسپرده آنان بود. از مظاهر این استقلال در اندیشه امام(رحمه الله علیه) مىتوان به خودکفایى کشاورزى و صنعتى، ایجاد مراکز عمرانى، افزایش تولید انرژى و بالا رفتن ذخایر ارزى مملکت اشاره کرد. پس تهدید اقتصادى یکى از مسائل مهم براى کشورها در اندیشه امام خمینى(رحمه الله علیه) محسوب مىشود:
«یکى از مسائل مهم ما مسئله اقتصاد است. ما باید سعى کنیم از حیث اقتصادى قوى و بدون وابستگى باشیم. باید مسئله کشاورزى که در رژیم سابق براى به هم زدن آن نقشه داشتند تا ما را وابسته کنند بیشتر مورد نظر ما باشد.» (صحیفه امام، جلد۱۷)
امام خمینى(رحمه الله علیه) تهدید اقتصادى را ناشى از طمع استعمارگران براى دستیابى به منابع و مخازن طبیعى جهان مىدانند:
«از آن وقتى اینها فهمیدند که یک لقمه چربى است شرق و داراى مخازن و معادن است و باید این طعمه را به هر طورى که هست، اینها ببرند و نگذارند که مردم خود آن دیار استفاده از آن بکنند.» (صحیفه امام، جلد۴)
«این قدرتمندان ضعفا را مىخواهند به کار بکشند و منافع را ببرند یعنى ضعفا کار بکنند تسلیم آنها بکنند، ضعفا گرسنگى بخورند و آنها نفتهایشان را بخورند، آنها معادنشان را از بین ببرند.» (صحیفه امام، جلد۴)
امام خمینى(ره) تهدیدهاى اقتصادى نظام سلطه را یکى از ابعاد مهم تهدید محسوب مىکردند.
راهکارهایى که امام راحل براى مقابله با تهدید اقتصادى ارائه مىدهند تا در راستاى آن امنیت اقتصادى حاصل گردد عبارتند از: کاهش وابستگى اقتصادى، توجه به توسعه کشاورزى، افزایش دادن بخش کار و کاهش دادن درصد بیکارى، مقابله با احتکار و گرانفروشى، پرهیز از ربا در کشور و مقابله با سیستم ربایى در بانکها، مراقبت رفتار اقتصادى مسئولین، پرهیز از فرار مالیاتى، حمایت از بیت المال و حفظ آنها، اهمیت دادن به کار، توزیع برابر ثروت، ایجاد رفاه عمومى، رسیدگى به اوضاع مناطق محروم کشور، توقیف و مصادره اموال نامشروع، نظارت و هدایت بازار، جلوگیرى از خرجهاى اضافه توسط مسئولین، ایجاد استقلال اقتصادى، مقابله با صنعت مونتاژ و ایجاد صنایع وابسته، کاهش سطح وام از کشورهاى خارجى، افزایش مشارکت در سازندگى، کاهش اختلافهاى مسئولین و صرف وقت خود به کارهاى اجرایى کشور، افزایش اعتماد به نفس مردم در زمینههاى اقتصادى و تولید ملى، صبورى در کارهاى اقتصادى، ایجاد امنیت و ارامش براى ایجاد شرایط مناسب توسعه اقتصادى، پرهیز از اتکا به کشورهاى غربى در زمینههاى اقتصادى، ایستادگى در برابر تحریمهاى اقتصادى، همکارى و مشارکت دانشگاه براى مدیریت محاصره اقتصادى، افزایش صادرات محصولات کشاورزى، تقدم کشاورزى نسبت به سایر امور اقتصادى، صنعت پرورى با توجه به عنصر فکر و تلاش، تأمین فناورىهاى مورد نیاز کشور، ایجاد تعهد در کارکنان، مدیریت منابع نفتى و ذخایر نفتى و گازى کشور، جلوگیرى از استخراج و صادرات بىرویه نفت، تحول در سیستم بانکدارى و…
محور عمده دیگرى که در بررسى امنیت اجتماعی مورد انتظار امام قابل توجه است، نگرش تعلیلى و زمینه یاب ایشان در این زمینه است. برخلاف بسیارى از نگرشهاى سنتى که در مواجهه با جرائم و قانون شکنىها، مقصرین اصلى را خود افراد مجرم محسوب مى کنند، دریافت امام، با پاره اى نگرشهاى مرسوم در علوم اجتماعى جدید همخوانى زیادى دارد که زمینههاى اجتماعى و فرهنگى و ساختار مناسبات اقتصادى حاکم را براى یافتن عامل وقوع جرم مورد پرسش قرار مى دهند، بدیهى است امام متاثر از بینش اسلامى، یکسره در دام نگرشهاى جبرگرایانه که هرگونه اراده و اختیار و مسئولیت فرد انسانى را در این قبیل رخدادها انکار مى کنند، نمى افتد. اما توجه به عوامل تسهیل کننده رفتار نابهنجار، نکته اى نیست که از دید تیزبین امام غافل بماند.
به عنوان بارزترین نشانهها و مصادیق این توجه مى توان به موارد زیر اشاره کرد. در پاسخ خبرنگارى که در آخرین ماههاى مبارزه با حکومت شاه، در مورد اقدامات آینده دولت اسلامى، این سؤال را مطرح کرده بود که اولین اقدام دولت اسلامى چه خواهد بود؟ امام مى فرماید، اولین اقدام این است که همه عوامل فساد و مهمتر اینکه انگیزههاى فساد در زمینههاى اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى و سیاسى با جدیت باید ریشه کن شود. (صحیفه نور، جلد ۳ صفحه ۲۷)
در جاى دیگر امام در تعلیل جرائمى چون سرقت و فحشا با طرح سوالى استفهامى مى فرمایند، خیال مى کنید، آن دزدى که از دیوار بالا مى رود یا زنى که عفت خود را مى فروشد تقصیر دارد؟ وضع معیشت بد است که این همه جنایت و مفاسد بوجود مى آید.( صحیفه نور، جلد ۱ صفحه ۶۵)
همچنین امام در موارد مکرر، خطر شورش و عصیان مردمى را گوشزد مى کند که حداقل زندگیشان تامین نشده باشد و به وضوح تاکید مى کند که گرانفروشى، استثمار طبقات مرحوم، و عدم تامین حداقل مایحتاج کارگران و. . . مى تواند شورش و عصیان آنان را بدنبال داشته باشد. به عبارت دیگر، وقوع بى نظمى و سلب امنیت اجتماعى را پیامد اجتناب ناپذیر ساختار اقتصادى ناسالم و ظالمانه مى داند.
همچنین امام اشارات فراوانى دارند به ناهنجاریهاى هدایت شده که مطامع و منافع قدرتها یا عناصرى از حاکمیت نظامها عامل اصلى آن هستند و مجرمین متعارف، در حقیقت قربانیان مطامع آنان محسوب مى شوند. در این زمینه مى توان به موارد مکررى اشاره داشت که امام مساله شیوع مواد مخدر در کشورهاى جهان سوم و از جمله ایران را براى تخدیر فکر و انرژى نسل جوان آن، توطئه استعمارگرانى مى دانند که هر نوع هوشیارى و آگاهى ملتها را مانعى در جهت دستیابى به اهداف سلطه گرانه خود پنداشته و از طرق گوناگون براى برداشتن این مانع اقدام مى کنند. گسترش فساد و فحشاء و سیاستهاى تسهیل کننده اى که در رژیم شاه براى اشاعه آن اتخاذ مى شد نیز از این سنخ ناهنجاریهاى هدایت شده محسوب مى شود. امام تصریح دارند که جوانانى که معتاد به مواد مخدر بوده و یا در فساد و فحشاء غوطه ور باشند هرگز نمى توانند در این اندیشه باشند که بر کشور و منابع آن چه مى گذرد و ذخائر آنرا که مى برد؟ «اینان مى خواهند نسل جوان را به مواد مخدر یا به آن عیش و نوش که آن هم مخدراست مبتلا کنند، که اگر دنیا را آب ببرد این آدم را خواب مى برد، این به دنبال آن مسائل است ، چه کار دارد که مملکتش را مى برند، جهنم که مى برند. مردم و جوانان را چنان بار مى آورند که منطقى اینچنین پیدا مى کند که اگر هر کارى بشود مى گوید به من چه مربوط است. جوانى که اگر در جایى صحبتى شد، به حیثیت کشور و ملتش، به حیثیت اسلامى او برمى خورد باید قیام کند و مبارزه کند، چنان او را مى سازند که از پى این منقل نتواند حرکت کند.» (صحیفه نور، جلد ۱۱ ص ۱۱۹)
۲-۳- تاثیرات نظام اقتصادی اسلامی بررفاه مردم
امیرالمومنین (علیه السلام) در دوره ای به حاکمیت رسیدند که بی عدالتی در جامعه موج می زد، به همین سبب ایشان مبارزه با ظلم و تبعیض و بی عدالتی و رفاه زدگی را سرلوحه فعالیتهای خود قرار دادند تا جامعه را از بحران دور کنند و حتی برای این کار بخشنامه ای دادند که: برای رونق بخشیدن به اقتصاد، از بیت المال هزینه کنید.
مولای متقیان خود به احیای نخلستانها و مدیریت آبهای زیرزمینی پرداختند که آثار آن امروز هم دیده می شود. توجه به کشاورزی، دریافت مالیات و خراج برای زمینهای بایری که به آبادانی می رسند و منفعت رسان می شوند، از دیگر اقدامات ایشان بوده است.
یکی از افتخارات حضرت امیر که امروز در نهج البلاغه به دست ما نیز رسیده، عبارت است از: تامین حداقل نیازهای روزانه مردم مانند خوراک، نوشیدنیها و مسکن. البته ترویج آزادی سیاسی و بیان نقادانه خود موجب ایجاد امنیت در جامعه شده بود. وقتی فرد احساس امنیت کند، به یکی از مولفههای مهم رفاه دست یافته است.
نباید فراموش کنیم که دوران حاکمیت امیرالمومنین بسیار کوتاه بوده است و پس از ایشان رفاه آن گونه که مدنظر اسلام است هیچ گاه عملی نشد، زیرا هیچ یک از امامان پس از وی فرصتی برای حضور در عرصه حاکمیت پیدا نکردند. لذا اهل بیت (علیهم السلام) کوشیدند از طریق اقدامات فرهنگی، باعث افزایش آگاهی دینی و علمی مردم شوند تا به رفاه مادی و معنوی در دنیا و آخرت برسند. در حقیقت معصومین با توجه به چارچوبهای دین مبین اسلام، تلاش کردند تک تک آحاد جامعه به حیات طیبه که همان سعادت دنیا و آخرت است دست یابند که این مهم با احیای فطرت دینی انسان و ایمان راسخ وی به خدا حاصل می شود، تا با توجه به تربیت دینی برگرفته از ایمان، به کار و تلاش و عبادت بپردازند و به سعادت دنیا و آخرت نائل شوند.
«نظامهای اقتصادی حاوی بایدها و نبایدهای ارزشی و مکتبی است، به همین دلیل نیز نظامها به سرمایهداری، سوسیالیستی و اسلامی تقسیم میشود. در این میان نظام اقتصادی اسلام به عنوان مجموعهای از بایدها و نبایدها که روابط اقتصادی جامعه را در جهت تحقق عدالت و آرمانهای متعالی زندگی انسان هدایت کرده و سازمان میبخشد تعریف شده است» (عربی، ۱۳۷۳، ۱۱). در اقتصاد اسلامی، هر کار، رفتار، قانون، روش و برنامه ای که سرانجام در یک محاسبه دقیق به ظلم و ستم اجتماعی بینجامد باطل و غیر اسلامی است. محور حق و مشروعیت، عدل و عدالت است. به گفته شهید آیت الله مرتضی مطهری: عدالت درسلسله علل احکام است. نه این است که آنچه دین گفت، عدل است، بلکه آنچه عدل است دین میگوید.(حکیمی، ۱۳۸۸). نظام اقتصادی اسلام سه هدف عمده و کلی «عقلانیت»، «ثروت و رفاه» و «عدالت و تعادل» را ملاک حرکت مناسب میشمارد. برای حصول به این هدفهای کلی الگوها و قانونهایی را به صورت مبانی کلی ثابت و تغییرناپذیر طرح و از راه آن مدل و اصول میخواهد چارچوب اقتصاد علمی را مدلسازی و هدایت کند. الگوها و مدلها مهمترین قاعدههای مکتب و نظام اقتصادی هستند که از درون آن باید روش مناسب برای اداره زندگی بشر استخراج شود. مهمترین این قاعدهها عبارت هستند از: ایمان به خدا و خدامحوری انسان؛ اصل زهد و تقوای اسلامی؛ اصل عدالت و قسط؛ اصل عقلانیت و اصل کوشش و عمل؛ اصل رضایت عامه و مردم؛ اصل انفاق و ایثار و صدقه؛ اصل امانت، سواء و تسویه؛ اصل کفاف؛ اصل زکات، خمس، مالیاتهای اسلامی؛ اصل نفی ضرر؛ اصل نفی تمرکز و نفی طبقه و استضعاف؛ اصل نفی اضطرار، نفی اسراف و اتراف، نفی کنز و انباشت ثروت، نفی استثمار و بهرهکشی و … (پورفرج، ۱۳۸۷).
این اصول هم برای تنظیم رابطههای فردی قابل به کارگیری و هم برای جامعه کاربرد دارد. برای بهکارگیری آن در جامعه به طور حتم باید آن را مدلسازی کرد. با این نگرش باید به دنبال روشی برای تبدیل الگوهای اسلامی به گزاره علمی بود. اقتصاد اسلامی یک مقوله علمی به مفهوم متداول آزمونپذیری گزارههای آن نیست (نظری، ۱۳۸۵، ۷۸). بلکه نظامی است که به تعیین استراتژیهای عقلانی، عادلانه و تعادلی با ارائه برخی قاعدهها و پارادایمها میپردازد تا به بهکارگیری قانونها و احکام آن ثروت ورفاه جامعه افزایش و به طور منصفانه توزیع شود.
۲-۴- نقش دولت در اقتصاد اسلامی، زمینه سازرفاه وتامین اجتماعی
دولت از مهمترین نهادهای بشری است که حضور فعّال آن در طول تاریخ زندگی اجتماعی انسان روشن است. وظایف دولتها در گذر زمان، بر حسب دیدگاهها متفاوت بوده است. در قرون اخیر، دیدگاههای گوناگون درباره نقشهای دولت در عرصه اجتماع مطرح شده است. شکلگیری دولتهای مدرن در اروپا و دگرگونیهای شگرف بعدی آن در مورد وظایف دولت به ویژه وظایف اقتصادی، مباحث بسیاری را در ادبیات مباحث سیاسی و اقتصادی رقم زده است. طیف گسترده دولت حدّاقلی تا دولت کمونیستی، و تحقّق آثار مثبت و منفی هر یک در جوامع، موجب شده تصمیم گیری درباره انتخاب دولت مشکلتر شود.
از سوی دیگر، در اقتصاد اسلامی برای ایجاد رفاه وتامین اجتماعی ، دولت نهاد مهمّ و اساسی است و شناخت حیطه دخالت آن به تبیین دقیق وظایف دولت اسلامی بر اساس متون دینی و مقایسه آن با وظایف انواع دولتهای مطرح در ادبیات اقتصادی نیازمند است. وجود دیدگاههای گوناگون درباره دولت اسلامی وعدم تبیین دقیق وظایف آن موجب شده، متفکران انواع دولتهای حدّاقلی، حدّاکثری، سوسیالیستی، دولت رفاه و نهادگرا را قابل تطبیق بر دولت اسلامی بدانند.
مهمترین و اصیلترین هدف تشکیل دولت و ارسال پیامبران، دعوت به سوی خدا و تحقّق رشد معنوی انسانها است. خداوند در قرآن، پیامبر را مخاطب قرارداده، میفرماید: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً وَ داعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً(احزاب: ۴۵ و ۴۶)
ولی اموری دیگر جهت تحقّق این هدف اصیل به صورت اهداف مقدّمی مطرح شده که اهمّ آنها عبارتند از:
أ. اقامه عدل و رفع ظلم درجمیع جوانب
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-04-17] [ 10:33:00 ب.ظ ]
|