امام صادق علیه‏السلام: خَمسُ خِصالٍ مَن فَقَدَ واحِدَهً مِنهُنَّ لَم یزَل ناقِصَ العَیشِ زائِلَ العَقلِ مَشغولَ القَلبِ؛ فَأَوَّلُها: صِحَّهُ البَدَنِ، وَالثّانِیهُ: الأَمنُ، وَالثّالِثَهُ: السَّعَهُ فِی الرِّزقِ. . . ؛
پنج ویژگی‏اند که هر کس یکی از آن‏ها را نداشته باشد، همواره زندگی‏اش کاستی دارد، عقلش زوال می‏پذیرد، و دلش دغدغه دارد؛ یکم تندرستی، دوم امنیت، سوم گشایشِ روزی، . . . .
فقر ریشه انواع فساد و تباهی است که ناآرامی‏های روحی و جسمی در سطوح فردی و اجتماعی از آن زاییده می‏شود.
امام علی علیه‏السلام: إنَّ الفَقرَ مَذَلَّهٌ لِلنَّفسِ، مَدهَشَهٌ لِلعَقلِ، جالِبٌ لِلهُمومِ؛ (شرح غررالحکم و دررالکلم، ج ۲۰ ص ۴۹۸).
هر آینه فقر، خواری جان است و مایه سرگشتگی عقل و فراهم آورنده اندوه.
بدین سان، فقر تهدیدی جدّی برای ارزش‏های جامعه دینی است که ثبات آن را از میان می‏برد، همانند طوفانی که در روزی بادخیز، علف‏های خشک را به هوا بپراکَند.

امام علی علیه‏السلام: ضَرورَهُ الفَقرِ تَبعَثُ عَلی فَظیعِ الأَمرِ؛(شرح غررالحکم و دررالکلم، ج ۲۰).
ناچاری فقر، انسان را به کار[های] زشت و وحشت‏انگیز وا می‏دارد.
آیا در بیان مفسده‏های فقر، کلامی رساتر از احادیث شریف، از جمله گفتارهای رسول امین صلی‏الله‏علیه‏و‏آله یافت می‏شود؟ همچون:
«کادَ الفَقرُ أن یکونَ کُفراً؛(علامه مجلسی، بحارالنوار ، ص ۲۴۷)
نزدیک است که فقر به کفر بینجامد»
احادیث با این مضمون بسیارند و در مجموع، بر این حقیقت دلالت می‏کنند که هر کس نیازمندی‏های زندگی مادّی‏اش را برطرف نکند و از پسِ تأمین دنیای خویش برنیاید، زندگانی معنوی‏اش را نیز از کف می‏دهد و جهان آخرتش را هم تأمین نمی‏کند.
این در حالی است که راهبران این دین و امامان پاک، مردم را از بلای بزرگ فقر برحذر می‏داشتند و به ایشان تأکید می‏کردند که در ورطه واپس ماندگی اقتصادی نیفتند؛ و خود، از مصیبت فقر به خداوند پناه می‏بردند و از آن بزرگِ برتر یاری می‏جُستند.
حضرت علی علیه السلام: اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ أن أفتَقِرَ فی غِناکَ؛(نهج البلاغه ص ۵۲۷)
بار خدایا! هر آینه به تو پناه می‏جویم از این که در [سایه ]توانگری‏ات، دچار فقر شوم.
امام باقر علیه‏السلام: اللّهُمَّ … لا تَرزُقنی رِزقا یطغینی ولا تَبتَلِنی بِفَقرٍ أشقی بِهِ مُضَیقا عَلَی، أعطِنی … مَعاشا واسِعا هَنیئا مَریئا فی دُنیای، ولا تَجعَلِ الدُّنیا عَلَی سِجنا؛(شیخ کلنی، الکافی ج ۲)
بار خدایا … مرا روزی‏ای مده که سرکشم سازد و به فقری دچارم مکن که به سببِ ابتلا در تنگنا به تیره بختی افتم … مرا در دنیایم زندگانی گشاده و شیرین و گوارا عطا فرما و دنیا را زندانِ من مساز. (محمدی ری شهری، ۱۳۸۴، ۱۸۵- ۷۰).
۲-۲- تامین اجتماعی ورفاه عمومی در اسلام ازمنظرامام خمینی(رحمه الله علیه)
امروزه اهمّیت «تامین اجتماعی ورفاه عمومی» و نقش بارز آن در بنا نهادن جامعه‏ای آرمانی، بر هیچ کس پوشیده نیست تا آنجا که می‌توان آن را از اولویتهای دنیای امروز دانست، اولویتی که بر اساس آن بسیاری از محاسبات و معادلات جهانی شکل میگیرد. جست و جو در متون اسلامی در این زمینه، نشان می‏دهد که اسلام در پرداختن به مسائل و مباحث مربوط به تامین اجتماعی ورفاه عمومی، از همه مذاهب و مکاتب دیگر پیشی گرفته است.
اسلام، ذاتا، شیوه‏ای برای توسعه و تکامل؛ برنامه‏ای برای تأمین نیازهای مادّی و معنوی انسان؛ و طرحنامه‏ای جهت برآوردن خواسته‏های دنیایی و آخرتی او است، به گونه‏ای که از رهگذر آن، انسانیت بتواند به جایگاه نمونه و سعادتمندانه حیات بشری ارتقا یابد، همان‏سان که حضرت امام علی(علیه‏السلام) آفاق آن را رسم فرموده و در این چشم انداز به تصویر کشیده است:
«اِعلَموا عِبادَ اللهِ، أنَّ المُتَّقینَ ذَهَبوا بِعاجِلِ الدُّنیا وآجِلِ الآخِرَهِ، فَشارَکوا أهلَ الدُّنیا فی دُنیاهُم، ولَم یشارِکوا أهلُ الدُّنیا فی آخِرَتِهِم؛ سَکَنُوا الدُّنیا بِأَفضَلِ ما سُکِنَت، وأکَلوها بِأَفضَلِ ما اُکِلَت، فَحَظوا مِنَ الدُّنیا بِما حَظِی بِهِ المُترَفونَ، وأخَذوا مِنها ما أخَذَهُ الجَبابِرَهُ المُتَکَبِّرونَ، ثُمَّ انقَلَبوا عَنها بِالزّادِ المُبَلِّغِ وَالمَتجَرِ الرّابِحِ؛(نهج البلاغه، نامه ۲۷)
ای بندگان خدا! بدانید که تقواپیشگان هم در این دنیای زودگذر و هم در جهان آینده آخرت سود برند. با اهل دنیا در دنیایشان شریک شدند، در حالی که اهل دنیا در آخرت آنان شریک نشدند. در دنیا در بهترین مسکن‏ها سکنا گزیدند و از بهترین خوراکی‏ها تناول کردند. از دنیا بهره بردند آن‏سان که اهل ناز و نعمت بهره‏مند شدند؛ و از آن کامیاب گشتند، آن چنان که گردنکشان خودکامه کام گرفتند. آن گاه، با ره توشه‏ای که آنان را به مقصد رساند و با تجارتی سودبخش، از این دنیا گذشتند». (نهج البلاغه، نامه ۲۷)
در نگاه اسلام، جهان‏بینی مادّی نمی‏تواند به نیازهای واقعی انسان پاسخ گوید، هر چند که صدها شاخص دیگر را به شاخص‏های توسعه بیفزاید؛ این نوع نگرش قادر نیست جامعه انسانی را به قلّه مطلوبش رهنمون گردد. بشریت برای دستیابی به توسعه همه جانبه، راهی ندارد جز آن که شیوه خدایی دین را پی گیرد که بر پایه شناخت واقعی انسان و درک نیازهای فطری او استوار است.
در پرتو این نگرش، ویژگی نخست توسعه اسلامی، فراگیری و شمول آن در دایره همه ابعاد حیات انسان است. دیگر اجزای این بنا نیز بر همین پایه استوارند و بازگشتِ دیگر ویژگی‏های توسعه اسلامی نیز به همین ویژگی است.
وابستگى کشورهاى توسعه‏نیافته به کشورهاى قدرتمند صنعتى نه تنها امنیت خارجى آنها را تهدید مى‏کند بلکه امنیت داخلى آنها را هم به مخاطره مى‏افکند. تهدید نرم اقتصادى به الگوهاى رفتارى اقتصادى یا اقدامات اقتصادى غیر خشونت آمیزى گفته مى‏شود که از سوى بازیگر یا بازیگرانى مشخص علیه بازیگر یا بازیگران مشخص دیگرى از طریق اقناع یا القا به کار گرفته شده، امنیت ملى آنان را با خطر مواجه مى‏کند. بنابراین در حوزه اقتصادى هرگونه اقدام سیاسى، فرهنگى و اقتصادى از جانب دشمن که عدم توانایى دولت در تأمین نیازها و رفاه اقتصادى مردم را القا کند و نیز اقداماتى که الگوى توسعه غیربومى را حاکم سازد یا فرهنگ حاکم بر اقتصاد را به گونه‏اى مغایر با مبانى ارزشى تغییر دهد و موجب رسوخ نظریه‏هاى جدید اقتصادى مبتنى بر لیبرالیسم شود، در زمره تهدیدهاى اقتصادى محسوب مى‏گردد. تهدیدهاى اقتصادى به تهدیدهایى گفته مى‏شود که هدف یا ابزار آن اقتصادى باشد. به علت همین تهدیدهاى اقتصادى بود که امام راحل به استقلال اقتصادى اهمیت مى‏دادند و منظورشان از استقلال اقتصادى همانا برچیده شدن بساط غارتگرى و چپاولگرى‏هاى استعمار و وابستگان سرسپرده آنان بود. از مظاهر این استقلال در اندیشه امام(رحمه الله علیه) مى‏توان به خودکفایى کشاورزى و صنعتى، ایجاد مراکز عمرانى، افزایش تولید انرژى و بالا رفتن ذخایر ارزى مملکت اشاره کرد. پس تهدید اقتصادى یکى از مسائل مهم براى کشورها در اندیشه امام خمینى(رحمه الله علیه) محسوب مى‏شود:
«یکى از مسائل مهم ما مسئله اقتصاد است. ما باید سعى کنیم از حیث اقتصادى قوى و بدون وابستگى باشیم. باید مسئله کشاورزى که در رژیم سابق براى به هم زدن آن نقشه داشتند تا ما را وابسته کنند بیشتر مورد نظر ما باشد.» (صحیفه امام، جلد۱۷)
امام خمینى(رحمه الله علیه) تهدید اقتصادى را ناشى از طمع استعمارگران براى دستیابى به منابع و مخازن طبیعى جهان مى‏دانند:
«از آن وقتى اینها فهمیدند که یک لقمه چربى است شرق و داراى مخازن و معادن است و باید این طعمه را به هر طورى که هست، اینها ببرند و نگذارند که مردم خود آن دیار استفاده از آن بکنند.» (صحیفه امام، جلد۴)
«این قدرتمندان ضعفا را مى‏خواهند به کار بکشند و منافع را ببرند یعنى ضعفا کار بکنند تسلیم آنها بکنند، ضعفا گرسنگى بخورند و آنها نفت‏هایشان را بخورند، آنها معادنشان را از بین ببرند.» (صحیفه امام، جلد۴)
امام خمینى(ره) تهدیدهاى اقتصادى نظام سلطه را یکى از ابعاد مهم تهدید محسوب مى‏کردند.
راهکارهایى که امام راحل براى مقابله با تهدید اقتصادى ارائه مى‏دهند تا در راستاى آن امنیت اقتصادى حاصل گردد عبارتند از: کاهش وابستگى اقتصادى، توجه به توسعه کشاورزى، افزایش دادن بخش کار و کاهش دادن درصد بیکارى، مقابله با احتکار و گرانفروشى، پرهیز از ربا در کشور و مقابله با سیستم ربایى در بانک‏ها، مراقبت رفتار اقتصادى مسئولین، پرهیز از فرار مالیاتى، حمایت از بیت المال و حفظ آنها، اهمیت دادن به کار، توزیع برابر ثروت، ایجاد رفاه عمومى، رسیدگى به اوضاع مناطق محروم کشور، توقیف و مصادره اموال نامشروع، نظارت و هدایت بازار، جلوگیرى از خرج‏هاى اضافه توسط مسئولین، ایجاد استقلال اقتصادى، مقابله با صنعت مونتاژ و ایجاد صنایع وابسته، کاهش سطح وام از کشورهاى خارجى، افزایش مشارکت در سازندگى، کاهش اختلاف‏هاى مسئولین و صرف وقت خود به کارهاى اجرایى کشور، افزایش اعتماد به نفس مردم در زمینه‌هاى اقتصادى و تولید ملى، صبورى در کارهاى اقتصادى، ایجاد امنیت و ارامش براى ایجاد شرایط مناسب توسعه اقتصادى، پرهیز از اتکا به کشورهاى غربى در زمینه‏هاى اقتصادى، ایستادگى در برابر تحریم‏هاى اقتصادى، همکارى و مشارکت دانشگاه براى مدیریت محاصره اقتصادى، افزایش صادرات محصولات کشاورزى، تقدم کشاورزى نسبت به سایر امور اقتصادى، صنعت پرورى با توجه به عنصر فکر و تلاش، تأمین فناورى‏هاى مورد نیاز کشور، ایجاد تعهد در کارکنان، مدیریت منابع نفتى و ذخایر نفتى و گازى کشور، جلوگیرى از استخراج و صادرات بى‏رویه نفت، تحول در سیستم بانکدارى و…
محور عمده دیگرى که در بررسى امنیت اجتماعی مورد انتظار امام قابل توجه است، نگرش تعلیلى و زمینه یاب ایشان در این زمینه است. برخلاف بسیارى از نگرش‌هاى سنتى که در مواجهه با جرائم و قانون شکنى‌ها، مقصرین اصلى را خود افراد مجرم محسوب مى کنند، دریافت امام، با پاره اى نگرشهاى مرسوم در علوم اجتماعى جدید همخوانى زیادى دارد که زمینه‌هاى اجتماعى و فرهنگى و ساختار مناسبات اقتصادى حاکم را براى یافتن عامل وقوع جرم مورد پرسش قرار مى دهند، بدیهى است امام متاثر از بینش اسلامى، یکسره در دام نگرشهاى جبرگرایانه که هرگونه اراده و اختیار و مسئولیت فرد انسانى را در این قبیل رخدادها انکار مى کنند، نمى افتد. اما توجه به عوامل تسهیل کننده رفتار نابهنجار، نکته اى نیست که از دید تیزبین امام غافل بماند.
به عنوان بارزترین نشانه‌ها و مصادیق این توجه مى توان به موارد زیر اشاره کرد. در پاسخ خبرنگارى که در آخرین ماههاى مبارزه با حکومت شاه، در مورد اقدامات آینده دولت اسلامى، این سؤال را مطرح کرده بود که اولین اقدام دولت اسلامى چه خواهد بود؟ امام مى فرماید، اولین اقدام این است که همه عوامل فساد و مهمتر اینکه انگیزه‌هاى فساد در زمینه‌هاى اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى و سیاسى با جدیت باید ریشه کن شود. (صحیفه نور، جلد ۳ صفحه ۲۷)
در جاى دیگر امام در تعلیل جرائمى چون سرقت و فحشا با طرح سوالى استفهامى مى فرمایند، خیال مى کنید، آن دزدى که از دیوار بالا مى رود یا زنى که عفت خود را مى فروشد تقصیر دارد؟ وضع معیشت بد است که این همه جنایت و مفاسد بوجود مى آید.( صحیفه نور، جلد ۱ صفحه ۶۵)
همچنین امام در موارد مکرر، خطر شورش و عصیان مردمى را گوشزد مى کند که حداقل زندگیشان تامین نشده باشد و به وضوح تاکید مى کند که گرانفروشى، استثمار طبقات مرحوم، و عدم تامین حداقل مایحتاج کارگران و. . . مى تواند شورش و عصیان آنان را بدنبال داشته باشد. به عبارت دیگر، وقوع بى نظمى و سلب امنیت اجتماعى را پیامد اجتناب ناپذیر ساختار اقتصادى ناسالم و ظالمانه مى داند.
همچنین امام اشارات فراوانى دارند به ناهنجاریهاى هدایت شده که مطامع و منافع قدرتها یا عناصرى از حاکمیت نظامها عامل اصلى آن هستند و مجرمین متعارف، در حقیقت قربانیان مطامع آنان محسوب مى شوند. در این زمینه مى توان به موارد مکررى اشاره داشت که امام مساله شیوع مواد مخدر در کشورهاى جهان سوم و از جمله ایران را براى تخدیر فکر و انرژى نسل جوان آن، توطئه استعمارگرانى مى دانند که هر نوع هوشیارى و آگاهى ملتها را مانعى در جهت دستیابى به اهداف سلطه گرانه خود پنداشته و از طرق گوناگون براى برداشتن این مانع اقدام مى کنند. گسترش فساد و فحشاء و سیاستهاى تسهیل کننده اى که در رژیم شاه براى اشاعه آن اتخاذ مى شد نیز از این سنخ ناهنجاریهاى هدایت شده محسوب مى شود. امام تصریح دارند که جوانانى که معتاد به مواد مخدر بوده و یا در فساد و فحشاء غوطه ور باشند هرگز نمى توانند در این اندیشه باشند که بر کشور و منابع آن چه مى گذرد و ذخائر آنرا که مى برد؟ «اینان مى خواهند نسل جوان را به مواد مخدر یا به آن عیش و نوش که آن هم مخدراست مبتلا کنند، که اگر دنیا را آب ببرد این آدم را خواب مى برد، این به دنبال آن مسائل است ، چه کار دارد که مملکتش را مى برند، جهنم که مى برند. مردم و جوانان را چنان بار مى آورند که منطقى اینچنین پیدا مى کند که اگر هر کارى بشود مى گوید به من چه مربوط است. جوانى که اگر در جایى صحبتى شد، به حیثیت کشور و ملتش، به حیثیت اسلامى او برمى خورد باید قیام کند و مبارزه کند، چنان او را مى سازند که از پى این منقل نتواند حرکت کند.» (صحیفه نور، جلد ۱۱ ص ۱۱۹)
۲-۳- تاثیرات نظام اقتصادی اسلامی بررفاه مردم
امیرالمومنین (علیه السلام) در دوره ای به حاکمیت رسیدند که بی عدالتی در جامعه موج می زد، به همین سبب ایشان مبارزه با ظلم و تبعیض و بی عدالتی و رفاه زدگی را سرلوحه فعالیت‌های خود قرار دادند تا جامعه را از بحران دور کنند و حتی برای این کار بخشنامه ای دادند که: برای رونق بخشیدن به اقتصاد، از بیت المال هزینه کنید.
مولای متقیان خود به احیای نخلستان‌ها و مدیریت آب‌های زیرزمینی پرداختند که آثار آن امروز هم دیده می شود. توجه به کشاورزی، دریافت مالیات و خراج برای زمین‌های بایری که به آبادانی می رسند و منفعت رسان می شوند، از دیگر اقدامات ایشان بوده است.
یکی از افتخارات حضرت امیر که امروز در نهج البلاغه به دست ما نیز رسیده، عبارت است از: تامین حداقل نیازهای روزانه مردم مانند خوراک، نوشیدنی‌ها و مسکن. البته ترویج آزادی سیاسی و بیان نقادانه خود موجب ایجاد امنیت در جامعه شده بود. وقتی فرد احساس امنیت کند، به یکی از مولفه‌های مهم رفاه دست یافته است.
نباید فراموش کنیم که دوران حاکمیت امیرالمومنین بسیار کوتاه بوده است و پس از ایشان رفاه آن گونه که مدنظر اسلام است هیچ گاه عملی نشد، زیرا هیچ یک از امامان پس از وی فرصتی برای حضور در عرصه حاکمیت پیدا نکردند. لذا اهل بیت (علیهم السلام) کوشیدند از طریق اقدامات فرهنگی، باعث افزایش آگاهی دینی و علمی مردم شوند تا به رفاه مادی و معنوی در دنیا و آخرت برسند. در حقیقت معصومین با توجه به چارچوب‌های دین مبین اسلام، تلاش کردند تک تک آحاد جامعه به حیات طیبه که همان سعادت دنیا و آخرت است دست یابند که این مهم با احیای فطرت دینی انسان و ایمان راسخ وی به خدا حاصل می شود، تا با توجه به تربیت دینی برگرفته از ایمان، به کار و تلاش و عبادت بپردازند و به سعادت دنیا و آخرت نائل شوند.
«نظام‌های اقتصادی حاوی باید‌ها و نبایدهای ارزشی و مکتبی است، به همین دلیل نیز نظام‌ها به سرمایه‌داری، سوسیالیستی و اسلامی تقسیم می‌شود. در این میان نظام اقتصادی اسلام به عنوان مجموعه‌ای از بایدها و نبایدها که روابط اقتصادی جامعه را در جهت تحقق عدالت و آرمان‌های متعالی زندگی انسان هدایت کرده و سازمان می‌بخشد تعریف شده است» (عربی، ۱۳۷۳، ۱۱). در اقتصاد اسلامی، هر کار، رفتار، قانون، روش و برنامه ای که سرانجام در یک محاسبه دقیق به ظلم و ستم اجتماعی بینجامد باطل و غیر اسلامی است. محور حق و مشروعیت، عدل و عدالت است. به گفته شهید آیت الله مرتضی مطهری: عدالت درسلسله علل احکام است. نه این است که آنچه دین گفت، عدل است، بلکه آنچه عدل است دین میگوید.(حکیمی، ۱۳۸۸). نظام اقتصادی اسلام سه هدف عمده و کلی «عقلانیت»، «ثروت و رفاه» و «عدالت و تعادل» را ملاک حرکت مناسب می‌شمارد. برای حصول به این هدف‌های کلی الگوها و قانون‌هایی را به ‌صورت مبانی کلی ثابت و تغییرناپذیر طرح و از راه آن مدل و اصول می‌خواهد چارچوب اقتصاد علمی را مدل‌سازی و هدایت کند. الگوها و مدل‌ها مهم‌ترین قاعده‌های مکتب و نظام اقتصادی هستند که از درون آن باید روش مناسب برای اداره زندگی بشر استخراج شود. مهم‌ترین این قاعده‌ها عبارت هستند از: ایمان به خدا و خدامحوری انسان؛ اصل زهد و تقوای اسلامی؛ اصل عدالت و قسط؛ اصل عقلانیت و اصل کوشش و عمل؛ اصل رضایت عامه و مردم؛ اصل انفاق و ایثار و صدقه؛ اصل امانت، سواء و تسویه؛ اصل کفاف؛ اصل زکات، خمس، مالیات‌های اسلامی؛ اصل نفی ضرر؛ اصل نفی تمرکز و نفی طبقه و استضعاف؛ اصل نفی اضطرار، نفی اسراف و اتراف، نفی کنز و انباشت ثروت، نفی استثمار و بهره‌کشی و … (پورفرج، ۱۳۸۷).
این اصول هم برای تنظیم رابطه‌های فردی قابل به‌ کارگیری و هم برای جامعه کاربرد دارد. برای به‌کارگیری آن در جامعه به ‌طور حتم باید آن را مدل‌سازی کرد. با این نگرش باید به ‌دنبال روشی برای تبدیل الگوهای اسلامی به گزاره علمی بود. اقتصاد اسلامی یک مقوله علمی به مفهوم متداول آزمون‌پذیری گزاره‌های آن نیست (نظری، ۱۳۸۵، ۷۸). بلکه نظامی است که به تعیین استراتژی‌های عقلانی، عادلانه و تعادلی با ارائه برخی قاعده‌ها و پارادایم‌ها می‌پردازد تا به به‌کارگیری قانون‌ها و احکام آن ثروت ورفاه جامعه افزایش و به طور منصفانه توزیع شود.
۲-۴- نقش دولت در اقتصاد اسلامی، زمینه سازرفاه وتامین اجتماعی
دولت از مهم‌ترین نهادهای بشری است که حضور فعّال آن در طول تاریخ زندگی اجتماعی انسان روشن است. وظایف دولت‌ها در گذر زمان، بر حسب دیدگاه‌ها متفاوت بوده است. در قرون اخیر، دیدگاه‌های گوناگون درباره نقش‌های دولت در عرصه اجتماع مطرح شده است. شکل‌گیری دولت‌های مدرن در اروپا و دگرگونی‌های شگرف بعدی آن در مورد وظایف دولت به ویژه وظایف اقتصادی، مباحث بسیاری را در ادبیات مباحث سیاسی و اقتصادی رقم زده است. طیف گسترده دولت حدّاقلی تا دولت کمونیستی، و تحقّق آثار مثبت و منفی هر یک در جوامع، موجب شده تصمیم گیری درباره انتخاب دولت مشکل‌تر شود.
از سوی دیگر، در اقتصاد اسلامی برای ایجاد رفاه وتامین اجتماعی ، دولت نهاد مهمّ و اساسی است و شناخت حیطه دخالت آن به تبیین دقیق وظایف دولت اسلامی بر اساس متون دینی و مقایسه آن با وظایف انواع دولت‌های مطرح در ادبیات اقتصادی نیازمند است. وجود دیدگاه‌های گوناگون درباره دولت اسلامی وعدم تبیین دقیق وظایف آن موجب شده، متفکران انواع دولت‌های حدّاقلی، حدّاکثری، سوسیالیستی، دولت رفاه و نهادگرا را قابل تطبیق بر دولت اسلامی بدانند.
مهم‌ترین و اصیل‌ترین هدف تشکیل دولت و ارسال پیامبرانˆ، دعوت به سوی خدا و تحقّق رشد معنوی انسان‌ها است. خداوند در قرآن، پیامبر را مخاطب قرارداده، می‌فرماید: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً وَ داعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً(احزاب: ۴۵ و ۴۶)
ولی اموری دیگر جهت تحقّق این هدف اصیل به صورت اهداف مقدّمی مطرح شده که اهمّ آن‌ها عبارتند از:
أ. اقامه عدل و رفع ظلم درجمیع جوانب

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...